اسم پسر با ش

📑 فیلتر کردن اسم ها

مطیع شاه، موجب آرامش شاه

سزاوار، درخور، شایسته

فرمانروای شهر یا کشور، پادشاه، حاکم

نام نوعی پرنده شکاری، منسوب به شاه

ستايش خدا

پاره‌ای از آتش، افروزه، ستاره دنباله‌دار، سنگ‌های آسمانی که در اثر برخورد با زمین می‌سوزند

شاه سیما، آن که چهره‌ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد

کسی که منور شده است به نور دین خدا .

زاده شیر، (به مجاز) دلیر و شجاع

دارای شرف، ارجمند، بزرگوار، دارای ارزش و اعتبار، ارزشمند

شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیت‌های شاهنامه

نوعی باز سفید رنگ و شکاری

پادشاه روزگار، دارای بخت و روز شاه

خورشید دین و آیین

نام یکی از پیامبران، توشه دان

نام انوشیروان دادگر، نام قلعه شروان

نور دین، آن که چون ستاره‌ی روشنی در دین است

آن كه تقاضای عفو و بخشش گناه كسی را از ديگري مي‌كند، شفاعت كننده، شفاعت‌گر

آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است

شاپور، پسر شاه، شاهزاده

دلیر، بی باک، پردل و جرئت، نترس

شکر کننده، سپاس گزار

بسیار شکر کننده، پاداش دهنده، نامی از نام‌های خداوند

آفریده خداوند، داده شاه، بخشیده شاه

پادشاه جوان‌مرد، پادشاه بخشنده

مهربان و خوشحال، (به مجاز) ويژگی آن كه دارای شادی و مهربانی است

فاتح، پیروز، از القاب حضرت علی (ع)

سوار دلاور، چالاک و ماهر در اسب سواری

شاد، خوشحال و مسرور

دلاور، شجاع

گواه، (به مجاز) محبوب، خداي تعالي، عالی

بزرگ نام و دارنده ی نامِ شاهانه، (به مجاز) نيكنام

شجاع و دلير در راه دين

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، شکوهمند، شجاع و دلیر

ترکیب دو اسم شفیع و محمد (شفاعت کننده و ستوده)

شیر کوچک، پيامبر اسلام(ص) امام حسين(ع) را در كودكی شبَير می خواند

تحمل، بردباری، صبر، آرام

خورشيد خدا، نور خدا

منسوب به شير، (به مجاز) دلير و شجاع، از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از پسران گشتاسپ پادشاه کیانی

مهربان، دلسوز

همنشین و مونس شاه، نظیر و همتای شاه، (به مجاز) بلند مرتبه

با ارزش و جوانمرد

سزاوار، درخور شاه، گرانبها

شاه، امير و سلطان

آبرو و اعتبار دین و آیین

شبان، چوپان

درخت سرو

خورشید، آفتاب، نام نود و یکمین سوره در قرآن کریم

از پیامبران الهی، نام سومین پسر آدم و حوا

بی باكی، دليری

زاده ی شهر، شهری

شاه بزرگ و صاحب اختیار

هاله و خرمن ماه

نور خدا

رود بزرگ، نوعی ساز

تیز خاطر، چالاک

برانگیختن به عشق و محبت

حاكمِ شهر

مانند شاه، شاهوار، دارای جلال و شکوه شاهانه

بخشش، خير، نيكي

شاهرخ

خوشحال، شادمان

رخشنده و درخشان

منسوب به شفيع، شفاعت گر

دارای دلِ صالح و نیک

صورت دیگری از کلمه ی شاپور است

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از خردمندان ایرانی در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی

نام پادشاه کوشان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری جنگاور در دربار فریدون پادشاه پیشدادی

جوانی، مرد جوان

نور دین

همدم شاه

داراي حالت شادي و شادماني

نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم می گفتند

مثل شير، چون شير

پارسا، پرهیزکار، نیکوکار

نيرومند و قوی

شادیانه، آهنگ و نوای شادی آور

بال بزرگ، بزرگترین پر از پرهای بال مرغ

آن که دارای شکوه و شادی است

یکی از نامهای خداست

شیرویه، شجاع و دلیر

آفتاب بلندی ها

دارای دین و آیین پاک

راغب، مشتاق، آرزومند

ترکیب دو اسم شمس و ضحی (خورشید و چاشتگاه)

بسيار شجاع و قدرتمند

شأن، مقام و مرتبه، درجه

فاصله، پرتو

با شكوه

بزرگ و بلند مرتبه

منسوب به شاه و شاهی

مانند شاه

پادشاه آتش

بازمانده یا پنهان

یار سلطان، ملازم شاه

یاد شاه