پناه، امید، نفس، فریاد
روزها، روشنایی، زندگی
درخشنده و تابناک مثل روز روشن نامی کردی روشنایی
روشنایی، روشن
مانند آب، زلال، (در کردی) عشق
عربی شده ساربان، (در کردی) زیبا
تابناک، روشنی بخش، صبح روشن
آسوده خاطر، مطمئن
زيباروی سياه چشم
گردش، تفریح وسفر
عشق و دوست داشتن
از نسل آریایی، نجیب و با اصالت
توانستن، ملکه مهربان، دختر بی‌همتا، دختر تنها
نام ستاره‌اي كه در شب‌هاي تابستان نمايان مي‌شود، ستاره سهیل
نسیم، باد ملایم، باد خنک
امید، آرزو
آرام، موقر، شکیبا
نام منطقه‌ای کرد نشین در ترکیه
زیبا، نام پرنده‌ای از خانواده باز شکاری
جای و مكان مقدس، درستی، راستی و پارسایی
زندگی بخش
ماه، نور ماه، (به مجاز) زیبا، نهر آب
اشک، سرشک
نام گیاهی خوش‌بو
نام پرنده ای خوش آواز، نام یکی از چهار لهجه‌ی اصلی زبان کردی
نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی
نام نخستين پادشاه ایران از سلسله‌ی ماد
نام پرنده‌ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن‌گو است، طوطی
نوازشگر، آواز خواندن همراه با نوازش
آران، سرزمین آریایی‌ها
ترکیب دو اسم سای و دا (سایه و مادر)
شهرنشینی، تمدن، زندگی شهروندان
روسری، چارقد، مانند سرو
سرزمين فراز، زمين‌های بلند، تپه، نتیجه، امید
زیبا، خوشگل
این‌ها، زیبایی، خوش اندامی، ظرافت
رقص گروهی، نوعی آهنگ، نام منطقه‌ای در کردستان
چتر، سایبان، چادر
منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، (به مجاز) زیبارو
راه آبی يا جويباری كه از سبزه زار می‌گذرد، (به مجاز) سرسبز و خرم
ژینا، زنده، دارای حیات، زندگی بخش
سوزان، نور زندگی
آرزو، خواسته
کسی که سرچشمه و منشأ است، زایا و بارور
آسان و راحت
میعادگاه عاشق و معشوق، زمان، میعاد، ملاقات
سرسبزی، شادابی، آباد، وسیع
گرامی، شایسته، گران بها، محترم، بزرگوار
روزها و آفتاب
تهی دست، مسکین، مستمند
در كردی باريدن باران
شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه
منسوب به سایه
آتشين، آذرين، بسيار شجاع و پركار
باد جنوب، باد سرد
فشار، هجوم، اشک
افق طلايي، آهو، شتاب، كوشا
دارنده و همراه ماه، زیبا روی، ایل زیبا
زيبا و دوست داشتنی
آگرین، آتشين، آذرين، بسيار شجاع و پركار
نهاد، سرشت، طبيعت، ضمير، دل، بنياد، آئين، مقام، جايگاه
دختران
روشن مانند روز، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است
شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ
کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت
دارنده ی دانش و آگاهی
بانویی که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می دوشد
روز و روشنایی
نامِ قومی پیش از اسلام
صاحب هستی و وجود
خانه ی پدری، جگر گوشه و عزیز
آگاه، هوشیار، زرنگ
آفتاب ،خورشید
کوهنورد، کوه بان
کوهی که در همه‌ی ایام برف داشته باشد
خوابیدن، جنبیدن گهواره
آرام ،یواش، به آهستگی
طلوع خورشید، عمر و زندگی مادر، فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر
مانند سایه، خان بزرگ، محاسب
باد خنک و سرد اول صبح، سپیدی صبح که افق را فرا می‌گیرد
(به مجاز) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی
بزرگ ایل و قبیله، شاه بزرگ
منسوب به خورشید، (به مجاز) زیبارو
زندگی، نام کوهی در اورامان
نگهبان زندگی، بانی زندگی
همکار، یاور
منسوب به ژیان، دارای زندگی و حیات
زندگی دوست داشتنی، (به مجاز) امید زندگی
باد ملایم، مقام و منزلت
دامنه کوه، دامن
دختر زیبا و شوخ
وزيدن نسيم
پرچین، حصار، دیواره
ماما، دایه، سرافرازی
روشنایی، تابناکی
شایسته، لایق
هلهلۀ تحسین و شادی
آب چشمه
گل یاسمن، آسمان
قرار، عهد
روز پرخیر و برکت و مبارک
زیبا و آراسته
آرام، آهسته، بردبار
مژه، مژگان
دختر کرد
زیبا و آرامش بخش
پرنده، نوعی ریسمان
سرو صدا و جنجال
بهبودی
ساید، ساینده
مراد، آرزو
خلق شدن
جای بالا در مجلس، حاکم، فرمانروا
دانشمند، حکیم، دانا
دوباره برخواستن و کوهستان
فراخ، وسیع
آتش عشق
بلندترین نقطه کوه
محافظ و نگهدارنده مادر
دانا و عاقل
همراهی و پیروی از سلطان
نام فرشته ای در آیین زرتشت
بازمانده یا پنهان
نگهبان اتش
خورشید
نام کوهی در منطقه قلع واقع در کرمانشاه
همچون آتش سرزنده و روشن