اسم پسر با ت

📑 فیلتر کردن اسم ها

پرهيزگار، باتقوا، لقب نهمين امام شيعيان

آهن، فولاد، نام مؤسس سلسه ی تیموریان یا گورکانیان

یگانه دانستن خداوند، یکتاپرستی

نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی

موفقیت، کامیابی

خاک

اعتماد کردن، سپردن کارها به خداوند

مورد افتخار برای دين

پابرجا، استوار

نام پدر حضرت ابراهيم (ع)

تعریف ،تمجید، افرین

چرمی رنگین و خوش بو

تمام و کامل، استوار، سخت

زاده شده در تير ماه

پهلوان، دلاور

دارنده تن نیرومند، لقب رستم پهلوان شاهنامه

پهلوان زمین

نیرومند، قادر، مقتدر

جاوید

توانا، توانمند

نام پسر اردشير سوم و نام چندین پادشاه از سلسله اشکانیان

نام یکی از قله‌های سلسله کوه‌های زاگرس، نام روستایی در شهرستان ایذه در استان خوزستان

فرمانده‌ی يك ستون كوچك تير انداز

نیرومندان، پهلوان‌ها، قدرتمند

ترکیب دو اسم تابان و مهر (روشن و خورشید)

تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو

آن كه چون چشم عزيز است، نام يكی از صورت‌های فلكی

دینداری، درستکاری، مومن بودن

پهلوان، شجاع

مانند نور

درختی بزرگ و جنگلی، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دوره‌ی کیقباد

آشنا، فامیل

روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان برپا می‌کرده‌اند

نادم، بازگشتن از گناه، توبه کننده

جلوه گر شدن، هویدا شدن، نمایان شدن، پدیدار شدن، یکی از مراحل تصوف

کسی که شاه به او امتیازات ویژه‌ای داده، نام نوعی گیاه

کوشنده، کوشا، ساعی

فرق سر، میان سر، (مجاز) اوج

نیرو، زور، قوه، قدرت، طاقت، توانایی

جریان هوای بسیار شدید، تندباد، (به مجاز) غوغا، هياهو

دارنده اسب فربه یا دارای اسب زورمند

فدایی چشمان