اسم دختر با م

📑 فیلتر کردن اسم ها

نام گلی خوشبو، زن پارسا، نام مادر حضرت عیسی (ع)

بی گناه، معصوم، لقب حضرت فاطمه (معصومه) خواهر امام رضا (ع)

پسندیده، خشنود

نام نوعی پرنده سخنگو و زیبا، نام نوعی گل، شیشه، کیمیا

دوست، مورد علاقه و محبت، معشوق

مانند ماه، زیبارو

ماه ناز، زیبای نازنین، آن‌که چون ماه ناز و زیباست

سخن گو، روایت کننده اخبار و احادیث نبوی، لقب حضرت فاطمه (س)

كسی كه خداوند او را به سوی رستگاری و راه راست هدایت نمود

روشن، آشکار کننده، (مونث مبین) از نام‌های پروردگار

منسوب به مهر، محبت، دوستی، مهربانی، خورشید، نام هفتمین ماه از سال شمسی، نام سازی قدیمی

منسوب به ماه، زیباروی، بزرگترین

بانمک، زیبا، دوست داشتني

نام پنجمین سوره از قرآن مجید، خوردنی، سفره‌اي كه بر آن غذا مي‌گذارند

مژه، (در اصطلاح عشاق) اشاره به نيزه و تير كه از كرشمه و غمزه‌هاي معشوق به هدف سينه‌ي عاشق مي‌رسد، دارد

پیروز، حمایت شده از سوی خداوند

سفید‌رو، پاکدامن، نام دختر افراسیاب که عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد

نام مادر امام زمان (ع)، گروهي از گياهان خانواده‌ي گندميان، فرشته، ملکه

نوعی جاندار دریایی، مروارید

محبت، دوستی، پیمان، خورشید، مهر

با عزت و اعتبار، مورد تکریم

درخشان، تابان

پرتو و نور ماه، ماهتاب

روشن، درخشان

آهسته و آرام

مانند ماه، (به مجاز) زيبارو

جمع ملک، پادشاهان

پاک و مقدس، منزه

روشنایی و فروغ ماه، ماهشید، پرتو ماه

به وجود آورنده دوستی و مهر

آرزوها، امیدها، منی

درخشان، تابان، در اصل اسم مذکر عربی است

مانند ماه، زیبارو، ماهوش

جواهری گران‌بها که در صدف تولید می‌شود، نوعی گل

خبر خوش و شادی بخش، بشارت، مژدگانی، نوید

در خور، شایسته، (در قدیم) گوارا و خوش، دور از رنج

آرزوها، امیدها، منی، مقاصد

ماه چهر، ماهرو، زیبارو

شبیه به مهر، مهربان و با محبت، زیبارو مانند خورشید

زاده، پدید آمده، فرزند، تولد، میلاد

آهو، (به مجاز) زیبا

آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، صورت

دارای محبت و ناز، زیبا چون خورشید، از شخصیت‌های شاهنامه

منسوب به مه، بزرگمنش، بانوی بزرگ

زیبایی جاوید و همیشگی، همیشه زیبارو

عنبر سیاه، مادر کوروش پادشاه هخامنشی

روان، خرد و روح ، آسمان، بهشت

زمانی بین مغرب و نماز عشا، ماه صَفر

نام دختر پادشاه ماد

رنگین شده با حنا، حنا گرفته، مخضب به حنا

پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان

خانه، سرای، برابر با واژه‌ی مان به معنی خانه و مسکن

آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد

زیبا چون ماه و پری

رحمت، مهربانی و مهرورزی

زن سفید و درخشان

آراسته، گوهرنشان، جواهرنشان

مثل ماه، زیبا و درخشان

هم نشين و همراز، همدم

مهتاب، نور ماه، پرتو ماه

منسوب به مکه، اهل مکه

گلِ ماه، (به مجاز) زیبارو

ترکیب دو اسم مهر و بانو (محبت و خانم)

دختر بزرگ، دختر ماه گونه، (به مجاز) زيبارو

ماهشاد، زیباروی خوشحال

مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از نام‌های حضرت فاطمه (س)

با نمک، خوشایند، دوست داشتنی

ماه درخشان و تابان، (به مجاز) زیبارو

منسوب به مهران، دارنده‌ی مهر، فروغ خورشید

ماه جاويدان و هميشگی، (به مجاز) زيباروی هميشه زيبا

فرشته زیبا

معشوقک زیباروی، خوب‌روی دوست داشتنی و زیباروی محبوب

سرخوش و شاد

بسيار خوش‌بو و معطر

با مهر و محبت، نیکی کننده، رحم کننده

مؤنث ماجد، دارای مجد و بزرگی، بزرگوار

مارال، آهو، (به مجاز) زیبا

بزرگ داشته شده، بزرگوار

سعادت، فرخنده، مبارک

ترکیب دو اسم ماه و صنم (زیبا و دلبر)

ماندنی، جاوید، پایدار، همانند

نام گياهی كوچك و يك ساله كه بسيار ظريف است

مقدس، دارای تقدس و پاكی

مانند ماه، زیبارو، ماهسان

بزرگ داشته شده، گرامی و عزیز کرده

منسوب به مهران، دارنده مهر، سرشار از مهر

ناز و زیبا مانند ماه، ماه‌روی زیبا

دارای ویژگی و صفت ماه، (به مجاز) زیبارو

متین، داراي متانت، با وقار، محکم، استوار، از نام‌ها و صفات خداوند

ترکیب دو اسم مهر و افروز (روشن کننده و مهربانی)

بمان برایم، نام شخصیتی در شعر نیما یوشیج

گلِ ماه، (به مجاز) زيبارو

مروارید کوچک

بزرگ، یاقوت کبود، (به مجاز) زیبارو

مانند خورشید، (به مجاز) زيبارو

نوا، آهنگ، نغمه

ترکیب دو اسم ماه و جهان (زیبا و دنیا)

بانوی هدایت شده

ترکیب دو اسم مهر و نگار (محبت و زینت)

كسي كه در جايي اقامت طولانی داشته باشد،

پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین

ترکیب دو اسم ماه و طلعت (زیبا و چهره)

تفأل، فال نیک، دعای خیر

ملکه، (مجاز) زیبا، با طراوت و خرم، محل روئیدن راش

سرزمين ماد، نام زن آخرين پادشاه ماد

ماهی که چون گل یاس است، یاسی که چون ماه است، (به مجاز) زیباروی و با طراوت

(چشم) خمار و پرکرشمه، گل نرگس نیم شکفته، چشم خواب آلوده

دارنده هرچیز ارزشمند

کسی که پسندیده و مورد قبول ماه باشد، (مجاز) زیباروی چون ماه

ماهرو، زیبارو، ماه چهر

مریم

ماه خانم، ماه بانو

مهدیس، مانند ماه

منور

نوعی سنگ آهکی و سخت، (مجاز) سفيد چهره و زيبا

صاحب، مالک

اول شب، پاسي از شب، آرامش شب

ماهر، استاد، زبردست

محجوب، پوشیده، با شرم و حیا

ماه دخت، دختر ماه

ترکیب دو اسم ماه و تابان (زیبا و روشن)

متین، خانم با وقار و با متانت

سرور بانوان، بزرگ زنان

در بلورین، رویه شفاف

بزرگ زاده، شاهزاده، زاده ماه، زیبا

منش نیک، بخشنده، الهه‌ی فراوانی بهار و حاصل‌خیزی

آن كه نياكان و اجدادش از بزرگان و سروران است

ماه سیما، ماه چهر

مونث مسعود، نیک بخت، خجسته

گرامی دارنده، عزیز کننده، ستوده شده، گرامی، ارجمند، بزرگوار

دارای چهره ای زیبا چون چهره فرشتگان زیبا روی

(به مجاز) زيبا و قشنگ، دوست داشتنی، دختر زيباروی

مونث مومن، زنی که بخدا و رسول ایمان دارد

چهره ای مانند ماه

زنی که با برازندگی راه می رود

ماهرو، ماهچهر

تاج ماه، آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد.

زیبا رو

مورد قبول، پذيرفته شده

مکان نورانی، چراغدان، طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند

ترکیب دو اسم مهر و آفرین (محبت و آفرینش)

مهسا، مانند ماه، زیبارو

دارای کام و آرزویی چون ماه روشن و پیدا

منسوب به ماه مهر، مهربانی، (به مجاز) پاییز، نام جشن روز شانزدهم ماه مهر

خانه، خانمان، قبیله، وطن، زادگاه

مال، دارایی، ملک، ثروت، درآمد

شبيه به خورشيد، (به مجاز) زيبارو

آن‌ که پیکری زیبا مانند ماه دارد، (به مجاز) معشوق زيبا

مهربانی و محبت و دوستی مادر، (به مجاز) مهربان و با محبت

برتر، برجسته، عالی، خوب، برگزیده

مانند خورشید، (به مجاز) زيبا رو

زیبا و خوشبو، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر بهرام گور پادشاه ساسانی