سنگ های قیمتی، (به مجاز) اصل و نسب
منسوب به گل، به رنگ گل سرخ، سرخ
کسی که چون گل لطیف باشد، نوعی گل
گلزار، گلشن
گلی که در بهار شکفته می شود، شکوفه گل
گلستان، گلشن، نام نوایی در موسیقی قدیم
زيبا، لطيف و با طراوت
زيباروي با طراوت كه داراي اندام ظريف مثل پري است.
جهان، دنیا، کره ی زمین، کیهان
از نامهای زنان در شاهنامه، گل درخت انار
گلستان، گلزار، جدیقه، باغ
نقش برجسته با رشته های نقره و طلا روی پارچه
گل رو، زیبا روی
گل چهره، آنکه سیمایی چون گل دارد، زیباروی
نام ستارهاي كه در شبهاي تابستان نمايان ميشود، ستاره سهیل
نام پهلوان ایرانی، از شخصیتهای شاهنامه
موی مجعد و پیچیده، کلاله
گلزر، گل طلایی رنگ، گل زیبای طلایی
منتخب، برگزیده، آنكه گل میچيند
خوشگل، زیبا، ظريف، نيكو، نازنين
(به مجاز) زیبارو
جهان، گیتی، جهان آفرینش
مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید
دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره
نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی
گل ریزنده، افشاننده گل، گل پاشیدن
گل شاد و خندان، شادان مثل گل، (به مجاز) زيبا و با طراوت
مانند گل، (به مجاز) زیبارو و لطیف
مورد توجه و پسند مانند گل، (به مجاز) زيباروی مورد پسند
گل خندان، گل شکفته
گرانناز، دارای ناز و زيبايی فراوان، (به مجاز) جذاب
نام نوعی دانهی خوراكی غنی از نشاسته، (به مجاز) برکت
نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، (به مجاز) دارای زیبایی همیشگی
گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیمکرهی شمالی
پرورش یافته مردم گیل (گیلان)
بذر گل، آنکه ویژگی گل شدن دارد، (مجاز) زیبا و لطیف
به رنگ گل سرخ، (مجاز) زيبا و شاداب، عروس
ترکیب دو اسم گوهر و شاد (سنگهای قیمتی و خوشحال)
سرزمين گيلها
زیبا و لطیف و خوشایند
زیباروی و لطیف و خرم .
ترکیب دو اسم گل و نسا
زینت دهنده گل، از شخصیتهای شاهنامه
زيبا و دوست داشتنی
دارنده ی اسب آماده، نام پدر داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي
گل، (به مجاز) محبوب و معشوق، (به مجاز) خوب و دوست داشتني
آفتابی
(به مجاز) لب گلگون معشوق، گل زيبارو
دارای نقش گل به ويژه گلسرخ، گل ریختن بر جایی یا بر سر و پای کسی
دارای ناز و زيبايي فراوان، (به مجاز) جذاب
گرد آفرید، از شخصیتهای شاهنامه
زيبا، رعنا
برگ گل
دختری با موهایی به لطافت گل
گل طلایی
شانس، اقبال خوب
درخشان، روشن
گلرخ، دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره
گلشاد، گل شاد و خندان، (به مجاز) زيبا و با طراوت، بهترین و زیباترین گل، شاه گلها
گل ریزان، گل پاشان
گیاهی است معطر از تیره ی چتریان
تکه گل، قطعه گل، زیبا و باطراوت
گل طلایی، (به مجاز) زیبا و لطیف
گلها، جمع گل، (به مجاز) زیبا و لطیف
گل آورنده، زیبا
گل چهره، زیبارو، دارای چهره ای مانند گل
دارنده اسب لاغر، نام جهان پهلوان ایرانی
دارای نامی زیبا چون گل، لطیف، زیبا
یکی از پهلوانان داستانی ایرانی پسر گودرز، داماد رستم و پدر بیژن است
به رنگ گل سرخ، گلگون
هر گلي كه سرخ باشد
زیبا و آراسته
کسی که بدنش مانند گل لطیف است
پادشاه كوه
نوعی گلی زینتی
غنچه گل
زاده ی گل
گلی است سفید و بغایت خوشبو
آنچه که دارای نقش گل باشد
روشن کننده ی دنیا، فروزنده ی دنیا
دارای غمزه و كرشمه
چون گل لطیف و نازک
به رنگ گل، مانند گل
خوش خنده
جهان
باغ، بوستان
آن که بوی گل می دهد
منسوب به گیل، نام طایفه ای در گیلان
زيبارو و لطيف
گرد آفريده، از شخصیتهای شاهنامه
آن که چهره ای زیبا چون گل دارد
زيبا و با طراوت
گلسا، مانند گل
گل خورشيد، گل آفتاب، گل آفتابگردان
دخترِ گل، (به مجاز) زيبا و لطيف
نرگس
دارای بیان شیوا و فصیح
کیوان، سیاره زحل
گوینده، سخنگو، واضح، رسا، (قید) مثل اینکه، گویی
نام طوایفی که در گیلان سکونت داشته و دارند
شجاع و دلير
گلِ پاينده و جاويد، (مجاز) هميشه دوست داشتنی (شخص)، محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان، (مجاز) خوشقدم
محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان
دلير، پهلوان
عناصر اربعه (خاك، آب، هوا و آتش)، جمع گوهر
دارای بوی گل، از پسران ویسه که از پهلوانان تورانی است
فردی که عاشق گل است