منسوب به ساحل، مرز بين آب و خشكی، کرانه، کنار دریا
بانو، خانم، (در قدیم) عنوانی احترام آمیز برای زنان
گل زرد
سربلند، مفتخر
پارچه ی ابریشمیِ لطیف و گران بها، (به مجاز) گلهای ظریف و رنگارنگ
کوهی که در همهی ایام برف داشته باشد
نیک بختی، خوشبختی
مانند سایه، خان بزرگ، محاسب
شادی، سرور
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر پادشاه هند و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
نیرومند، قدرتمند، توانا، دلیر
منسوب به سال، سالانه
بزرگ ایل و قبیله، شاه بزرگ
شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود
زیبا و درخشان ماننده ماه
زيباروي داراي ناز و كرشمه
شاداب و با طراوت، از شخصیتهای شاهنامه
سوشیانت، نجات دهنده
جوانمرد لشكر، شجاع و دلير
سرنیزه، نابودکننده دشمن
نیرومند، قدرتمند، توانا، دلیر
ابر، میغ، توده بخار آب
ششمین صورت فلکی، خوشه بعضی گیاهان
اسب تندرو و نیرومند
سهم ها، بهره ها، تیرهای کمان
سامان یافته، قابل احترام، مقدس
نام روستایی در نزدیکی رفسنجان
ترکیب دو اسم ساجده و زهرا (سجده کننده و درخشنده روی)
ترکیب دو اسم سرور و اعظم (بزرگ و بزرگوارتر)
نام پرندهای کوچک به رنگ سیاه
ملايم طبع
ماه دوست داشتنی
معروف، نامدار
نام چندتن از صحابه حضرت رسول
توانا، نيرومند
صفت سرو، راست، از شخصیتهای شاهنامه
سروین، روسری، چارقد
پايدار، پيوسته، هميشگی
موجب سعادت دین
ترکیب دو اسم سام و راد (آتش و جوانمرد)
نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود
سوری، ثریا
نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی
منسوب به سروش، فرشتهی پیام آور
زیبا و با طراوت
گرانمایه و با ارزش، آسوده و آرام
رفتار نرم و آهسته
خال یا نقطۀ سیاهی در دل که محل احساسات است
سیاوش
سوزان
حمد، ستايش
دخت، فرزندِ دختر
بهبودی
آغاز، سر
نام یک گیاه
ساید، ساینده
منسوب به سریر، تخت پادشاهی
بهره ها و نصیبهای دین
سیمین عذار، سپید گونه
نور چشمهایم
ستایشگر همیشگی
بزرگوار
خادم کعبه
خدمت کردن کعبه
گیاه سویا
بخشی از شهرستان اروميه
محبت، علاقه
عهد، پيمان، پناه
نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند
از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر مهراب کابلی و مادر رودابه
زیبا و قشنگ
سیمین، زیبا، سفید و درخشان
نام کوهی در آذربایجان
رونده در شب
بی غم و سرخوش، سالمند و دارای عمر طولانی
نام پيغمبری كه بشارت آمدن عيسی را داد
خوش خلق، نیک خو
سمرکند یا سمرقند
منسوب به ساوین
خوها و عادتها
الهه ماه، خدای ماه، (به مجاز) ماه و دختر زیبارو
تخت پادشاهی، اورنگ
نام فیلسوف بزرگ یوانی و استاد افلاطون
مخفف سپيد و ناز ، ويژگی آن كه سپید روی و دارای ناز و کرشمه است
سیمین تن، سیمین بدن، زیبا
نام دهی در صوفیان شبستر، سبلان
بردباري و فروتني مقدس
افسانه، داستان، شعر
اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند
بیدار
صاحب سخن، ادیب
ساتیار
نام هشتمین نیای زرتشت
سندباد، نام سرِدار مجوسِ ابو مسلم خراساني
سیب کوچک یا بوی سیب
درستكار و مطمئن، قابل اعتماد
سامان
سوق دهنده
مخفف آسمان، نام روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
بخشنده، بلندنظر، کریم
رونده، راه رو
جنگاورِ شمشیرزن
مهتر، سرور
نام پسر گشتاسب پسر لهراسب
نام قديم همدان
كوشش كننده، كوشا
ترکیب دو اسم سالار و مهدی (رهبر و هدایت شده)
سخاوت
سروا، سرواده، سروده
وهم، فکر، خیال
مرد نرم خوي، مرد نيك خوي
هر نوع آواز آهنگين
آسماني
يكی از اصحاب پیامبر اسلام(ص)
منسوب به سَرير، تخت پادشاهی
جوانمرد راست و بلند
بيدار
نام جد بایزید بسطامی
ترکیب دو اسم سینا و مهر (سينه و صدر و محبت)
شمشیر کش
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان کیکاووس
بزرگ، عظيم
عمل سرودن
از رودهای معروف در شمال ایران قدیم
روان شدن آب بر روی زمین، رفتن در زمین جهت عبادت
منظومه ای از جامی
داراي سود، مفید
شايسته، لايق
پر، لبريز
یکی از سه پسر فریدون در اوستا
سپيد و پاك
سبك قدم، نيك قدم
سپهر، آسمان، فلك
موجب آرام و قرار سپاه
ترکیب دو اسم سلاله و زهرا (فرزند و نیکو)
منسوب به سالی
افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو
درختی از خانواده بید با برگهای براق
نظیر و مانند گل سرخ
دختر خالص و پاك
پاک و منزه
نبرد
به معنی شش میباشد که نام قبیله ای بوده است
مدافع و محافظ مردان
فریبنده
یار صاف و ساده
باحیا و محجوب