نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت
پرهيزگار، باتقوا، لقب نهمين امام شيعيان
گل سرخ، ناز و کرشمه
آهن، فولاد، نام مؤسس سلسه ی تیموریان یا گورکانیان
نیرومند، دلیر، نام دختر شاه سمنگان همسر رستم پهلوان شاهنامه و مادر سهراب
یگانه دانستن خداوند، یکتاپرستی
ستاره، کوکب، مردمک چشم
خواندن و زمزمه كردن شعر، آواز، نغمه و سرود به حالت موسيقايي
نام چاه زم زم، نام مادر امام رضا (ع)
نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی
موفقیت، کامیابی
سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده میشود، آواز
لبخند، درخشیدن
توانستن، ملکه مهربان، دختر بیهمتا، دختر تنها
زیبا، نام پرندهای از خانواده باز شکاری
خاک
اعتماد کردن، سپردن کارها به خداوند
نوعی پارچه با نقشهای بتهجقه یا اسلیمی
آرزو، خواستن چیزی همراه با فروتنی و تواضع
دختری كه گيسوی بلند و زيبا دارد
زیبا، آرايندهي چشم
چشمانم، (به مجاز) عزيز و گرامی
تابان، درخشان، پرتو افشان
نام چشمهای در بهشت
هدیه، ارمغان، گرانبها، (مجاز) شخص بسيار ارزشمند
نام گیاهی (بالنگ)، مركّب از طرحهای اسليمی و گل و بوتهای در میان قالی و قالیچه
روشن، درخشان، ریشه تاباندن
خجسته و مبارک شمردن
مورد افتخار برای دين
پابرجا، استوار
بسیار زیبا
دختر خورشید، زاییده خورشید، آفريدهی درخشان، دختر زیبارو
درخت خرما، نام همسر یهودا (چهارمین پسر حضرت یعقوب (ع))
دختر توران، نام دختر خسرو پرويز
نام پدر حضرت ابراهيم (ع)
تعریف ،تمجید، افرین
گندمگون، امید و آرزو
چرمی رنگین و خوش بو
تمام و کامل، استوار، سخت
تهنیت گفتن، تبریک گفتن، شاد باش
پایتخت و بزرگترین شهر کشور استونی
زاده شده در تير ماه
مجسمه، تصوير، به مجاز زيباروي
بخشنده، امیدوار
تلاوت کننده قران
زیباروی عزیز و گرامی چون چشم
پهلوان، دلاور
دارنده تن نیرومند، لقب رستم پهلوان شاهنامه
پرنده، نوعی ریسمان
سنگ سرمه، بلوط دریایی
پهلوان زمین
نیرومند، قادر، مقتدر
ماه كامل
جاوید
ناز و كرشمه
عشوه، فریب
توانا، توانمند
دشت، بیابان
مانند نور
چشم
پرندهای از خانوادهی گنجشك با منقاری باريك و تنی رنگارنگ
نوعی پرنده صحرایی، توکا
تیراژی، رنگین کمان، قوس و قزح
ترکیب دو اسم تابان و مهر (روشن و خورشید)
تیوان، توانا
تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو
آن كه چون چشم عزيز است، نام يكی از صورتهای فلكی
نام پسر اردشير سوم و نام چندین پادشاه از سلسله اشکانیان
دینداری، درستکاری، مومن بودن
پهلوان، شجاع
درختی بزرگ و جنگلی، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دورهی کیقباد
ماه صبحگاهان، ماه شرح شفق، ماه سپیده دمان
کوشنده، کوشا، ساعی
نام یکی از قلههای سلسله کوههای زاگرس، نام روستایی در شهرستان ایذه در استان خوزستان
جلوه گر شدن، هویدا شدن، نمایان شدن، پدیدار شدن، یکی از مراحل تصوف
فرق سر، میان سر، (مجاز) اوج
نیرو، زور، قوه، قدرت، طاقت، توانایی
جریان هوای بسیار شدید، تندباد، (به مجاز) غوغا، هياهو
دارنده اسب فربه یا دارای اسب زورمند
آشنا، فامیل
نادم، بازگشتن از گناه، توبه کننده
ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز، پارسایی
تهمورث
تگاور، دونده، تیزتک، اسب تندرو
زلالی چشمه، تمیزی و پاکی، زیبایی
قدبلند
روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان برپا میکردهاند
فرماندهی يك ستون كوچك تير انداز
آرامش یافتن یا کم شدن اندوه، آرامش، (در قدیم) خشنود، خرسند، راضی
نیرومندان، پهلوانها، قدرتمند
کسی که شاه به او امتیازات ویژهای داده، نام نوعی گیاه
فدایی چشمان