اسم پسر طبیعت

📑 فیلتر کردن اسم ها

جوی، رود، نام ششمین امام شیعیان

پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساساني، در شاهنامه از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو

نيك انديش، راست گفتار، راست کردار، ماه يازدهم از سال شمسي، (در جغرافیا) توده عظیمی از برف و یخ، (در شاهنامه) پسر اسفنديار

منسوب به مهر، دارنده‌ي مهر، فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ايراني

تخلص شعري علي اسفندياري (نيما يوشيج)، عادل، نامور، نیمه ماه، کوچک

منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه

نام ستاره‌ای درخشان

شیر بیشه، نام عموی پیامبر اسلام (ص)

شادمان و باشکوه، نام روح و عقلِ كره‌ مرّيخ

کوروش، نام نوعی ابر

ملکوتی، آسمانی، منسوب به عرش

زحل، پادشاه گیتی، محافظ و نگهبان شاه

نام نوعی پرنده شکاری، منسوب به شاه

(به مجاز) بهار، روز نو، نام یکی از نواهای موسیقی

شیر درنده، برج پنجم از برج های فلکی، ماه مرداد

نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت‌های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران

ترکیبی دو اسم محمد و ماهان (ستوده و منسوب به ماه)

محکم، پابرجا

خورشید دین و آیین

جهان، دنیا، مجموعه سیارات منظومه شمسی

شیر درنده، (به مجاز) پهلوان، دلاور

باد خنک، نسیم

آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است

مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت

تپه‌های به هم پیوسته‌ی دامنه کوه، نام یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی

سرزمين فراز، زمين‌های بلند، تپه، نتیجه، امید

کوه بلند و بزرگ، نام رشته كوهی در شمال ايران، نام پهلوانی افسانه‌ای

منسوب به نور، روشن و درخشان

آراز، رود ارس

بهار، نام دو ماه از سال قمری

ترکیب دو اسم محمد و سهیل (ستوده و نام ستاره‌ای درخشان)

نتیجه، بدست آمده، نفع، سود، باقی‌مانده

ترکیب دو اسم محمد و طارق (ستوده و ستاره)

ترکیب دو اسم محمد و مهیار (ستوده و ماهیار)

ترکیب دو اسم محمد و سپهر (ستوده و آسمان)

درختی خاردار كه شترها از آن می‌چرند

روضه ها، باغها

شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر

درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه

ستاره، خوشه پروین، ثریا، نام پنجاه و سومین سوره قرآن مجید، نام نوعی گیاه

جریان هوای بسیار شدید، (به مجاز) غوغا، هياهو

دشت و صحرا، نام یکی از حكمای قديم يونان

نام گياهي كه خاصيت دارويي دارد، نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول (ص) جنگید و به شهادت رسید

کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت

مثمر، ميوه دهنده، ميوه دار

مرغ شکاری

فصل بهار

کوهی که در همه‌ی ایام برف داشته باشد

چرمی رنگین و خوش بو

شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود

نام رودی در مرز شمالی ایران

پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی

آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم

آب شیرین و صاف، آب گوارا

نام پرنده، سهره

ابر، میغ، توده بخار آب

اسب تندرو و نیرومند

چالاك و گريز پا، دلیرمرد

نوعی كاج، صنوبر

نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد

نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال

اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان

تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه

سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود

نام رودخانه ای در سقز

پادشاه كوه

پرآب ترین و بزرگ ترین رود ایران

نام یکی از قله‌های سلسله کوه‌های زاگرس، نام روستایی در شهرستان ایذه در استان خوزستان

مشهور به مهربانی و دارندگی محبت، (به مجاز) مهربان و با محبت

شجاع، قهرمان، پهلوان، دلاور

کوه آتش فشان

جریان هوای بسیار شدید، تندباد، (به مجاز) غوغا، هياهو

کیوان، سیاره زحل

ترکیب دو اسم مهر و کوشا (خورشید و تلاشگر)

مرزبان، حاکم، اختر

خورشید، محبت و دوستی، مهربانی، ماه هفتم سال شمسی، روز شانزدهم از هر ماه شمسی در ايران قديم

حجت، دليل، برهان، آونگ

کسی که شاه به او امتیازات ویژه‌ای داده، نام نوعی گیاه

مخفف آسمان، نام روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی در ایران قدیم

جوینده‌ی عاطفه و دوستی، خواهان محبت از سوی دیگران

گل سیاه، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل

ترکیب دو اسم پوریا و مهر (بسیار دارنده و خورشید)

ترکیب دو اسم مهر و سینا (خورشید و سوراخ کننده)

درختی بزرگ و جنگلی، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دوره‌ی کیقباد

نام گیاهی از نوع نخود که در سواحل شام می‌روید

منسوب به مشک، خوشبو

نام یک درخت

ترکیب دو اسم مهر و آزاد (خورشید و رها شده)

بامهر، عطوف، دوستی ورزنده، دوست

جلو سر، پیش سر، میان سر، تارک، بالای پیشانی، سرچکاد، سرکوه، بالای کوه، قله

ترکیب دو اسم تابان و مهر (روشن و خورشید)

از رودهای معروف در شمال ایران قدیم

روان شدن آب بر روی زمین، رفتن در زمین جهت عبادت

مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا

پوینده‌ی مهر، جوینده‌ی مهربانی

رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه

منسوب به مهر، دارای مهر و محبت

سنگ سپيد

ترکیب دو اسم مهر و آرتا (خورشید و مقدس)

دارای خوی و عادت ملازم با محبت و مهربانی، (به مجاز) مهربان و با محبت

دارنده‌ی مهربانی و محبت، (به مجاز) مهربان

خواهنده‌ی مهربانی و محبت، آرزومند محبت

کوشا و ساعی برای مهربانی کردن و مهرورزی

آن که دارای آیین مهرورزی و مهربانی می‌باشد، (به مجاز) مهربان و با محبت

ترکیب دو اسم مهر و پویان (خورشید و جوینده)

دارای مهر، بامحبت، دوست

خورشید

ترکیب دو اسم ماه و شاد (زیبا و خوشحال)

روئیدن گیاه، سبز شدن گیاه

دارای بوی گل، از پسران ویسه که از پهلوانان تورانی است