شايسته، لايق
دارای شأن و شکوه از حیث مهربانی و محبت
داراي مهر و محبت ايزدی
نام خداوند در زبان اوستايی
بنيامين
سخن گو، روایت کننده اخبار و احادیث نبوی
ترکیب دو اسم خلیل و محمد (دوست و ستوده)
مايهي بركت
افریده خداوند
پيروزمند، موفق، كامروا
ترکیب دو اسم فیروز و مهر (پیروز و مهربانی)
پر، لبريز
علم، پرچم، درفش کاویانی در داستانهای ملی ایران
خوش نیت، دارای قصد خوب
راه شناس، راه نما
دارندهي زر و طلا
دانا و با تجربه، كار آزموده
برتر، برگزیده، از نامهای خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن مجید
یکی از سه پسر فریدون در اوستا
نام پسر زریر برادر گشتاسپ
قانون ضد (عليه) ديو
ترکیب دو اسم امیر و فرهام (فرمانروا و نیک اندیش)
ترکیب دو اسم امین و پاشا (امانتدار و بزرگ)
تخت، كرسی
ترکیب دو اسم علی و عرفان (شریف و معرفت)
استوار و محکم، مستحکم
مهربان، دلسوز، مهربانی کننده
گلِ سرخ، گل
سوار
نیرومندان، پهلوانها، قدرتمند
تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه
جاری، روان، تندزبان، گویا
پژوهنده، جویان
بلدرچين
دلير، پهلوان
یار، رفیق، دوستدار
درستي و پاكي
راستی و درستی
سپيد و پاك
ترکیب دو اسم احمد و پاشا (پسندیده تر و بزرگ)
ترکیب دو اسم قدیر و محمد (توانا و ستوده)
ترکیب دو اسم کریم و محمد (بخشنده و ستوده)
مهربانی خداوند
نام يكی از ياران پیامبر اسلام (ص)
ترکیب دو اسم محمد و رسام (ستوده و تصویرگر)
دیبا، پارچه ابریشمی
فرمان ها، اوامر
راه، طريق
جنگجو، دلیر
راه نما، بلد راه
برازندگي، زيبايي
خشمگين
بلند پايه و برازنده و ارجمند
ترکیب دو اسم امیر و بهنود (فرمانروا و پسر عزیز)
ترکیب دو اسم امیر و مهراس (فرمانروا و نام پدر الياس پيغمبر (ع))
ترکیب دو اسم امیر و یعقوب (فرمانروا و پدر حضرت یوسف)
هم سخن، سخنگو، لقب موسی (ع)
آفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
دریا، دهش، مرد بخشنده
جوانی، مرد جوان
ترکیب دو اسم مهدی و صالح (هدایت شده و شایسته)
ترکیب دو اسم امیر و کنعان (فرمانروا و بردبار)
ترکیب دو اسم امیر و محراب (فرمانروا و عبادتگاه)
رهایی بخش، نجات دهنده، رهایی دهنده
حفظ کننده، نگه دارنده، نگهبان، پاسبان، محافظ
نور مهدی، فروغ هدایت شده
ترکیب دو اسم راد و برزین (جوانمرد و آتش)
جوینده و طالب جهان، (مجاز) پادشاه بزرگ و کشور گشا
روان شاد
اوستا
ترکیب دو اسم برزین و مهر (آتش و محبت)
ترکیب دو اسم امین و ابراهیم (امانتدار و پدر مهربان)
ترکیب دو اسم امیر و ایوب (فرمانروا و بازگشت به سوی خدا)
چرم
ترکیب دو اسم امیر و مرصاد (فرمانروا و محل گذر)
ترکیب دو اسم امیر و میعاد (فرمانروا و وعده)
ترکیب دو اسم امیر و وصال (فرمانروا و رسیدن به چیزی)
یگانه و بی نظیر در دین و آئین
روشني دين
سبك قدم، نيك قدم
منسوب به مهر، دارای مهر و محبت
سپهر، آسمان، فلك
خداداد
سنگ سپيد
ترکیب دو اسم خرم و شاد (فرخنده و خوشحال)
ایزدِ زمانِ بی پایان
ترکیب دو اسم امیر و میکائیل (فرمانروا و نام یکی از فرشتگان)
بالارونده، صعودکننده
برتری داده شده، افزون کرده
ترکیب دو اسم امین و رحمان (امانتدار و مهربان)
ترکیب دو اسم امین و عطا (امانتدار و بخشش)
ترکیب دو اسم امیر و فرحان (فرمانروا و مسرور)
ترکیب دو اسم امیر و فیاض (فرمانروا و پربرکت)
ترکیب دو اسم امیر و اکبر (فرمانروا و بزرگتر)
ترکیب دو اسم امیر و باقر (فرمانروا و بسیار دانا)
ترکیب دو اسم مهر و آرتا (خورشید و مقدس)
دارای خوی و عادت ملازم با محبت و مهربانی، (به مجاز) مهربان و با محبت
دارندهی مهربانی و محبت، (به مجاز) مهربان
خداداد، عدل الهی
خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی
صورت دیگری از کلمه ی شاپور است
صورت ديگر نام داريوش به معنی دارندهی نيكی
دلیری و یارایی، جرئت
آبتین، صاحب گفتار و کردار نیک
به معنای زمین درخشان، ناحیهای از ایران قدیم که اکنون جزو ازبکستان است
منسوب به ايزد، ايزدي
داراي فكر و انديشه زيبا
منسوب به براز، منسوب به برازندگي و آراستگي
ترکیب دو اسم امیر و تارخ (فرمانروا و نام پدر حضرت ابراهیم)
ترکیب دو اسم محمد و اردلان (ستوده و پارسایی)
صاحب ماهی، لقب حضرت یونس (ص) به خاطر رفتن در شکم ماهی
ترکیب دو اسم امیر و کاظم (فرمانروا و بردبار)
ترکیب دو اسم عمید و مهدی (عاشق و هدایت شده)
ترکیب دو اسم علی و امین (شریف و امانتدار)
ترکیب دو اسم امیر و ثامن (فرمانروا و هشتم)
ترکیب دو اسم امیر و حامی (فرمانروا و پشتیبان)
ترکیب دو اسم محمد و سنا (ستوده و روشنایی)
ترکیب دو اسم محمد و شاهد (ستوده و گواه)
ترکیب دو اسم محمد و شبیر (ستوده و شیرکوچک)
خواهندهی مهربانی و محبت، آرزومند محبت
کوشا و ساعی برای مهربانی کردن و مهرورزی
آن که دارای آیین مهرورزی و مهربانی میباشد، (به مجاز) مهربان و با محبت
ترکیب دو اسم مهر و پویان (خورشید و جوینده)
دارای مهر، بامحبت، دوست
خورشید
عطا و بخشش ایزد، بخشش و عطای خدا
عناصر اربعه (خاك، آب، هوا و آتش)، جمع گوهر
جوشیدن
دادهی آتشين
پیماینده، رونده، اندازه گیرنده
دارنده خوبی و نیکی، (مجاز) خوب و نیک
بهرنگ، رنگ بهتر
ترکیب دو اسم محمد و کامران (ستوده و نیکبخت)
ترکیب دو اسم امیر و فراز (فرمانروا و اوج)
معاشر، خويش نزديك
ترکیب دو اسم امیر و مشهود (فرمانروا و آشکار)
نور حق، روشنایی و فروغ از سوی پروردگار
ترکیب دو اسم محمد و شمس (ستوده و خورشید)
دوستدار و طرفدار مهر و مهربانی و محبت
امیر شاد و خوشحال، پادشاه و حاکم شادمان
شبيه به نياكان، مانند اجداد، همانند نياكان
از نژاد نیاکان، از نسل اجداد
آراسته به خوبي و نيكي
پاکیزه رای، صاحب رأی پاک، دانا
فر و شكوه خردمندي و عاقلي
فرزند نيك
فرماندهی يك ستون كوچك تير انداز
فرّ و شأن و شكوت و شكوه و عظمت
فریاد بلند
منسوب به آتش، جمع آذر (آتش) (به مجاز) دارنده ی عواطف تند
پابنده و نگهبان آتش
نگهبان آتش