زیباروی، زیبارخ
بهار شاداب
شادی بخش
خورشید، زیباروی مهربان
ویژگی کسی که با ناز و خرام راه برود، خرامان، خرامنده، پیاله شراب، پیمانه باده
انار طلايي
دختر زیبا، دختر آرام، دختر با وقار
راحت، استراحت، آسانی
نیکرو
مورد محبت ایل
مادر ایل
دختر پاكيزه و پاكدامن
گلِ مُر، گیاهی درختچهای گرمسیری از خانوادهی سماق، گلِ گیاه یا درختچهی مُر، (مجاز) زیبا و لطیف
ويژگی آن كه گيسوانش آراسته به گل شده است، گل گيسو
چون گل، مانند گل، (مجاز) زيبارو و لطيف
تنها و یکتا
توحید
مانند گل، گلوار، (مجاز) زیبارو و لطیف
یار و همنشین گل، دارندهی (صفات) گل، (مجاز) زیبارو و لطیف
محصول گل، (مجاز) زیبارو
نام گلی خوشبو
افراشتن و افروختن
آن که روی و چهره اش شاد است
مقدسِ جاوید
دختر عاقل و خردمند
درسا، مانند مروارید
مونث عقیق،
داستان، حكايت
ترکیب دو اسم شمیم و فاطمه (بوی خوش و رانده شده از آتش)
جوینده گل، خواهان گل، (مجاز) دارای لطافت و ظرافتِ طبع
شکوفه، شکوفهی گل، (مجاز) زیبا و با طراوت
منسوب به سَروين، مانند سرو
دختری زیبا و قشنگ از قوم خزر
ریزندهی در، (مجاز) گرانبها و ارزشمند
منسوب به زلال، شفاف
زيبارو
شاهد، حاضر، كسی كه در راه خدا كشته شود
فرح آور، شاد کننده، شادی بخش، (طب قدیم) داروی مقوی قلب
دختر زیبا و با طراوت
پنهان، مخفی، باطن، پوشیده
بخشنده، با شکوه
آريايی بزرگ
دانندهي فقه
محکم، استوار، متین، باوقار
رباینده گل، عاشق گل، (مجاز) زيبارو و با طراوت
جان چون خورشيد، روح چون آفتاب
صاحب دین پاک، درست دین، راست دین
ویژگی آن که دارای فکر و اندیشهای به مانند گل ظریف و لطیف است، (مجاز) نیک اندیش و خوب اندیش
گل بهشتی، زیباروی، پری روی
دختر گلان، (به مجاز) دختر مثل گل و زیبارو
گلان، (مجاز) زیبا و لطیف
گل خالص، گل ناب
(مجاز) زیبا، جاری و روان
بهترين گل
الماس
نام دهي در شهر بابك يزد
گل رخ، آنکه رخسارش چون گل باشد، گلچهره، زیبارخسار
نرم، ملايم، مطيع و نرم خوی
ترکیب دو اسم محدثه و زهرا (سخنگو و روشنتر)
دارای زیبایی همیشگی
دختر گلگونه، دختر گل مانند، (به مجاز) زیبارو و لطیف
جمع چشم، (مجاز) عزیز و گرامی
بیاندوه و بیمسئولیت
شهری در استان یزد، زیباروی کوچک، ماه کوچک
چراغ، مصباح، سرنیزه
همتای گلی، مثل گلی، بهرنگ سرخ، (به مجاز) زیبارو و لطیف
گلی، منسوب به گلی
دختر بلند مرتبه و عالي قدر
پرگشاینده، پرواز کننده
پرندهای شبیه کبک اما کوچکتر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خالهای سیاه رنگ در زیر سینه
از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور
دختری که مثل لاله است، (مجاز) زیبارو و لطیف
به رنگ لاله، لاله فام، لاله وش، (مجاز) زيبارو
به رنگ لاله، لاله فام، لاله گون، (مجاز) زيبارو
خورشیدِ دل ، فروغِ دل، روشنایی دل، مایهی شادی، خوشحالی و مسرت دل
پیرایه ، آرایش ، زیور، زینت
جايز، لايق، سزاوار، شايسته
بالنده، رشد كننده
زيبا و قشنگ
زیبا، خوبروی، خوش صورت
خوشبخت، خوش اقبال
زيباترين، قشنگترين
گرانمایه و با ارزش
نام یکی از بخشهای تابعه شهرستان سمیرم و نام رودخانهای
زیبارو
آن که دارای طبعی موافق و سازگار با گل است، گل شاد و خوشحال، (مجاز) زیباروی شاد و با طراوت
گیتی نوش، جهانِ بی مرگی، (مجاز) ماندنی
لاله رخسار، لاله روی، معشوقی که گونه های سرخ به رنگ گل لاله دارد
خندهای که فقط لبها از هم باز شود، خندۀ کم، تبسم
دانا و هوشیار، عاقل و دور اندیش، بیدار
درخت کاج، صنوبر، درختی از نوع کاج و سرو که چوب آن مناسب سوزاندن است
ستوده شده و ستایش شده
(به مجاز) آن که وصالش مورد آرزوست، معشوق
داراي فر و شكوه درخشان
گلی زینتی به شکل زنگوله و قرمز رنگ
اسپنتا، پاک و مقدس
نام گیاهی داروئی، رازیانه
زیباروی شاد، فرشته روی شادمان، شاداب و زیبا
همراهي، همكاري، اتحاد
موژان، چشم خواب آلوده و خمار، گل نرگس نیم شکفته
آتشی که در مینا است، (به مجاز) زیبا، شاداب و پر حرارت
دختر زرين
دختري به زيبايي آهو
سپنتا، پاک و مقدس
گل هميشه بهار
ترکیب دو اسم شاد و سیما (خوشحال و چهره)
دختر شاد و خرم و با طراوت، زن شاداب، (به مجاز) زیبارو
سرزمین آریایی
آرایش گل بر روی ساقه گیاه
ترکیب دو اسم نیک و سیما (نیکو و چهره)
ترکیب دو اسم مهین و فروغ (زیباروی و روشنی)
ریحان، ضیمران، شاهسپرم
گلهای کوچک معطر به رنگ صورتی یا بنفش، پونه جوان و تازه
پادشاه ماه، ملکه ماه، دختر یا پسر زیبا روی
دخترِ بزرگان، (به مجاز) بزرگزاده
بخشنده مهر و محبت، (به مجاز) مهربان
بارش باران، نازل شدن نعمت الهی از آسمان
نرسی، فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی و او پیک اهورامزدا است
دختر تلاشگر
منسوب به آیدان، زیبارو
راستی و درستی
فردی که عاشق گل است