اسم دختر

📑 فیلتر کردن اسم ها

موجب آرامش و شادی دیگران، محبوب، معشوق

نام چشمه ای در نزدیکی کعبه

ماندنی، جاوید، پایدار، همانند

زیرک، باهوش

دختر پری چهره، (به مجاز) زيبارو

محجوب، با حُجب و حیا، خجالت زده

دختر هدایت شده، دختری که در راه راست است

منسوب به آرمین، دختر همیشه پیروز، بانوی مقتدر، الهه زیبایی

نام گياهی كوچك و يك ساله كه بسيار ظريف است

مقدس، دارای تقدس و پاكی

بردبار، شکیبا، صبور

مریم گلی، مایه تسلی و آرامش، عسل

نوازشگر، آواز خواندن همراه با نوازش

دارای جد و نیای باشکوه، اصیل

نقل کننده خبر و سخن از کسی، خبرگزار، چارپایی که مشک آب را بر آن حمل کنند

نام يكي از الهه‌‌هاي يوناني، نام نخستین زن دریانورد ایرانی، گوینده‌ی راستی

آب و ماه، (به مجاز) زيبارو، با طراوت و درخشنده

مانند ماه، زیبارو، ماهسان

مانند بهار، (مجاز) زیبا و باطراوت

حیله، تزویر، کلمات جادوگران، جادو، جاذبه

ترکیب دو اسم سای و دا (سایه و مادر)

زیبا، آراينده‌ي چشم

بت و صنم، نقش و نگار، خورشيد

گل شاد و خندان، شادان مثل گل، (به مجاز) زيبا و با طراوت

زمينی كه در آن لاله‌ی فراوان روييده باشد، (به مجاز) چهره‌ی سرخ و لطيف

ظاهر كسی يا چيزی، خصلت‌های نيكو و پسنديده

بزرگ داشته شده، گرامی و عزیز کرده

آتش‌گون، آذرگون، مانند آتش، (به مجاز) زیبا رو

دارای گل های بسیار

سزاوار، آراسته، زیبا، شایسته

(به مجاز) آنچه به وسيله‌ی آن كسی را گرفتار می‌كنند، (به مجاز) گيسو

درختی که میوه و برگ آن مصرف دارویی دارد، از واژه‌های قرآنی

آینده، زمان آینده

مانند گل، (به مجاز) زیبارو و لطیف

منسوب به مهران، دارنده مهر، سرشار از مهر

ناز و زیبا مانند ماه، ماه‌روی زیبا

دارای ویژگی و صفت ماه، (به مجاز) زیبارو

روستا، دِه

گلی از خانواده گل سرخ دارای گل‌های رنگارنگ

(در نجوم) فلک نهم، پارچه ابریشمی گرانبها، پرنیان، نام اقیانوسی بین اروپا و آمریکا

خواهش، احتیاج، اظهار محبت، (به مجاز) محبوب، معشوق

مانند آریایی، نجیب‌زاده آریایی، رنگین کمان

مورد توجه و پسند مانند گل، (به مجاز) زيباروی مورد پسند

لایق، محبت، دوست داشته شده

آن که روزه می گیرد، روزه‌گیر، روزه‌دار

مونث رشید، از نام‌ها و صفات خداوند، شجاع، دلیر، خوش قد و قامت

سیمین عارض، سپید گونه

چشمانم، (به مجاز) عزيز و گرامی

به لطف و نرمی آفریده شده، (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار کند، پدید آورنده نعمت و خوشی

نظير، مانند، همسر، همدم، رفيق

معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز

منسوب به شادی، جشن، خوشحالی، سرور

معدنی، استخراج شده از معدن، (به مجاز) داراي ارزش و قيمت

متین، داراي متانت، با وقار، محکم، استوار، از نام‌ها و صفات خداوند

ترکیب دو اسم مهر و افروز (روشن کننده و مهربانی)

انعکاس صوت، پژواک، حالتی از صدا كه دارای تأثير و نفوذ است، خوش آهنگی

رشد دادن کسی یا چیزی، تربیت کردن، پرورش دادن

افراشته، مرتفع، بلند، (به مجاز) با اهمیت، ارزشمند، عالی

روسری، چارقد، مانند سرو

بمان برایم، نام شخصیتی در شعر نیما یوشیج

بامداد، سپیده دم، روز

گلِ ماه، (به مجاز) زيبارو

دختری که صاحب چهره‌ای مانند پروین است، (به‌مجاز) زیبارو

سبزه، گندمگون

محافظ، نگه‌دارنده

نام گیاهی، (به مجاز) معشوق

منسوب به آترین، آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو

گل خندان، گل شکفته

نور دهنده به جهان، تابنده بر عالم

کامل

روی زمین، چشمه روان، زمین روز رستاخیز، ماه

رخسانا، مانند رخ، (به مجاز) زيبارو

تابان، درخشان، پرتو افشان

دختری که مانند نقره سفید و درخشان است، (به مجاز) زیبارو

مروارید کوچک

نیکو روی، زیبا، دارای قدر و منزلت و محبوبيت نزد مردم

به خاطر آورده شدن، مشهور، نامی، معروف، نامدار

فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان

زیبا، خوشگل

بزرگ، یاقوت کبود، (به مجاز) زیبارو

این‌ها، زیبایی، خوش اندامی، ظرافت

زرین، از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته

رقص گروهی، نوعی آهنگ، نام منطقه‌ای در کردستان

مانند آب، (مجاز) زیبا و با طراوت

مانند خورشید، (به مجاز) زيبارو

مانند آب، پاک و روشن همانند آب

مهنام، (به مجاز) زيباروی ماه مانند، بلند آوازه و گرامی

دختر آذر، دختر آتشین، (به‌مجاز) دختر سرخ‌گون و زیبارو

بزرگوارتر، برتر، بلندتر، بالاتر، والا و باارزش

منسوب به حور، زن زیبای بهشتی، (به‌مجاز) زیبارو و پری‌گونه

گران‌ناز، دارای ناز و زيبايی فراوان، (به مجاز) جذاب

منسوب به سرو، نام نوعی از خطوط اسلامی

نوا، آهنگ، نغمه

منسوب به قدس، (به‌مجاز) فرشته، روحانی، مقدس و پاک

هر يك از بخش‌های صد و چهارده‌گانه‌ی قرآن كه خود شامل چند آيه است

گل سرخ، گل محمدی، شادی و خرمی، (به مجاز) سرخ رنگ

مثل، مانند، همتا، هم شأن، همسر

روزگار، دوره، عهد، مدت زندگی، عمر

ترکیب دو اسم فاطمه و ثنا (رانده شده از آتش و ستایش)

خجسته، نام همسر حضرت یعقوب (ع)

روشنایی ماه، نورانی مانند ماه، (به مجاز) زیبارو

نام چشمه‌ای در بهشت

بزرگ، بزرگوار، باشکوه

سمت راست، مبارک، بسیار با برکت

پاکی، خوشی، شادی، خرمی، نام سازی قديمی از خانواده‌ی سازهای زهی

نام نوعی دانه‌ی خوراكی غنی از نشاسته، (به مجاز) برکت

مانند ماه، (به مجاز) زيبارو

نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، (به مجاز) دارای زیبایی همیشگی

فخر کردن، نازیدن، سرافرازی

خو گرفتن، انس يافتن، دمسازی

آیین، روش، سنت، راه دین

يابنده، بهره‌مند، كسی كه به مقصود و مطلوب خود برسد

مونث بدیع، جدید، تازه، زیبا، جالب، شگفت انگیز، نادر، آفریننده

زنی كه چشمانی درشت و زيبا داشته باشد

نور و روشنی دهنده‌، روشن و تابان، درخشان، (به مجاز) آراینده

منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، (به مجاز) زیبارو

راه آبی يا جويباری كه از سبزه زار می‌گذرد، (به مجاز) سرسبز و خرم

منسوب به صوفی، نوایی در موسیقی

ترکیب دو اسم ماه و جهان (زیبا و دنیا)

ترکیب دو اسم فاطمه و حسنی (رانده شده از آتش و نیکو)

نام دختر حضرت آدم (ع)، نام ماده‌ای که از گداختن برخی از فلزات مانند طلا و نقره به دست آید

عطا و بخشش، بهره، نصیب

نور و درخشندگی - دختر زیبا

گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم‌کره‌ی شمالی

هدیه، ارمغان، گرانبها، (مجاز) شخص بسيار ارزشمند

ترکیب دو اسم هدیه و زهرا (ارمغان و درخشنده‌روی)

آبرو، عزت، احترام، ارجمندی، اطاعت و فروتنی در برابر اوامر الهی، حرام بودن

هراس، بیم، فرصت و زمان پرداختن به كاری، فراغت و آسایش، توجه و التفات

بانوی هدایت شده

نجات بخش، منجی

نیایش، ستودن، پرستیدن، خدمت، عبادت

درخشان، نورانی، باهوش، سفید

ترکیب دو اسم مهر و نگار (محبت و زینت)

سایه ماه در آب، تلالو نور ماه در آب، (به مجاز) زیبارو و با طراوت

به گونه‌ احترام آميز به معنی دختر، دختربچه

کیش، مذهب، آیین

با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه می‌رود

كسي كه در جايي اقامت طولانی داشته باشد،

ژینا، زنده، دارای حیات، زندگی بخش

نام یکی از همسران پیامبر اسلام (ص)

منسوب به زلف، (مجاز) زيبايی زلف معشوق

منسوب به آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو

بیابان، محلی خارج از منطقه‌ی مسکونی

دخترِ شاهزاده، (مجاز) دخترِ بلند مرتبه و عالی مقام

آناهیتا، الهه پاکی، بی‌آلایش

پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین

ترکیب دو اسم ماه و طلعت (زیبا و چهره)

همچون ماه، ماه وش، (مجاز) زیبارو

تفأل، فال نیک، دعای خیر

ملکه، (مجاز) زیبا، با طراوت و خرم، محل روئیدن راش

سرزمين ماد، نام زن آخرين پادشاه ماد

زیبا چون گل و پری، گل رويی چون فرشته