اسم دختر

📑 فیلتر کردن اسم ها

ستاره، کوکب، مردمک چشم

شبنم، قطره باران

دارای زیبایی، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقه ی دیگران، معشوق

مؤنث حنیف، درست و پاک، راستین، خداپرست

روشنایی، نور

گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایه ای بلند قرار دارد

خوب، خوش، زيبا، ظريف، بسي نيك

گلستان، گلشن، نام نوایی در موسیقی قدیم

خواندن و زمزمه كردن شعر، آواز، نغمه و سرود به حالت موسيقايي

پناه، امید، نفس، فریاد

نام همسر حضرت یعقوب (ع)، خجسته و زیبارو

سرشت درونی، سرشت مادرزادی

فکر، خیال، شور و شوق، علاقه‌ی شدید به کسی یا چیزی، عشق

منسوب به مه، بزرگمنش، بانوی بزرگ

نام زیبارو‌ترین و خوش‌بیان‌ترین فرشته الهی، پاک، مسافر، نام همسر حضرت یعقوب و مادر حضرت یوسف (ع)

روزها، روشنایی، زندگی

صیقلی، پاک و پاکیزه

زندگی، زیست ،حیات

یک چهارم، نام نوایی در موسیقی

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم

خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه

صیانت، خویشتن داری از گناه، پارسایی

مؤنث ظریف، دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب

بسیار زیبا و دلفریب

زیبایی جاوید و همیشگی، همیشه زیبارو

درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت

عنبر سیاه، مادر کوروش پادشاه هخامنشی

روان، خرد و روح ، آسمان، بهشت

مشهور، نامدار و نامور

گلی که در فصل بهار می‌روید و دارای رنگ‌های گوناگون است

همدم، مصاحب، هم نشین، محبوب و مطلوب

زمانی بین مغرب و نماز عشا، ماه صَفر

ظرفی که در آن شراب می‌نوشند، جام شراب

مؤنث عظیم، بزرگ

نوعی خط است

از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته

دارای ویژگی مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لایق

نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی

مانند عشق،مبارز بزرگ

نام خاندانی از موبدان زرتشتی، ساكت و بی‌صدا، سیمرغ، دانا و باخرد

هنگام صبح زود، سپیده دم، صبح زود

کودک نورُسته، درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است

نیک، نیکو

سجده کننده بر خانه خدا

درخشش، روشنی، جرقه

نام دختر پادشاه ماد

ماه شب چهاردهم، زیبارو

مثل ماه، شبيه به ماه، (به مجاز) زيبارو

نورانی، درخشان، (به مجاز) زیبا

زمانی پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه، آفتاب، خورشید

نيكوتر، كار نيك، عاقبت نيكو.

درخشنده و تابناک مثل روز روشن نامی کردی روشنایی

بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص می شود، برتری

مؤنث صالح، شایسته و درستکار، نیک، خوب، دارای اعتقاد و عمل درست دینی

پانید، شکر، شیرین

مرز بين آب و خشكی، کرانه، کنار دریا

پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار

رنگین شده با حنا، حنا گرفته، مخضب به حنا

نام چاه زم زم، نام مادر امام رضا (ع)

نام چهارمین سوره‌ی قرآن کریم، زنان

یادگیرنده، آموزنده، شنوا، شنونده

وعده خدا، سوگند خدا، دختری که مانند گل انار لطیف است

باد بسیار ملایم ؛ (در قدیم) بوی خوش.

شگفت انگیز، عالی، فوق العاده، فتنه، آشوب

بسیار زیبا، دلنشین و فریبنده

پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان

خانه، سرای، برابر با واژه‌ی مان به معنی خانه و مسکن

زيبا، لطيف و با طراوت

توده‌ی بسیار بزرگی از آب، دریاچه، رود بزرگ

نوعی آهوی ظریف اندام و بسیار تندرو با چشمان درشت سیاه، معشوقه ی زیبا

مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب

دختر پاک، بانویی که مثل آب زلال است

ترکیب دو اسم نازنین و زینب (دوست داشتنی و زینت پدر)

آسان، فراخی، به سهولت، گشایش، راحتی

زيباروي با طراوت كه داراي اندام ظريف مثل پري است.

آشکار، نمایان، هویدا

صلح، آشتی، زن صلح طلب

آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد

جهان، دنیا، کره ی زمین، کیهان

سهم کسی از چیزی، بهره، سرنوشت، تقدیر

پارمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی

نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی

از نام‌های زنان در شاهنامه، گل درخت انار

دختر پاک و طاهر، پاک کننده

روشنایی، روشن

نام درختی همیشه سبز

بهروزی، خوشبختی، نیک بخت شدن

غزال، معشوق زیبا، چشم زیبا،تندرونده

منسوب به بدر، ماه تمام

بزرگ منشی، ارزشمندی

منسوب به شکیل، خوشگل و زیبا

آبی دریا ، به رنگ نیل، نیلی

زاده پری، زیبا، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی

زربافت، نثار كننده زر و سكه‌ ی طلا

سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده می‌شود، آواز

كيهان، پهنه‌ی كره‌ی زمين و آنچه در آن است، جهان

زیبا چون ماه و پری

جاویدان آفریده شده

آهنگ یا ملودی، آوازه

درخشنده، دارای عظمت و شکوه

مثل ایل، همانند ایل، بخشنده، دختر نجیب و پاکدامن

سایه روشن درون جنگل

رحمت، مهربانی و مهرورزی

بهشت، باغ، بستان

نوشنده شکوه و جلال، دارای شکوه جاودان

بی مانند، کمیاب، بی نظیر

صبور، باحوصله، بردبار

ستاره، کوکب، کاروان، قافله

گلستان، گلزار، جدیقه، باغ

منسوب به رضوان، بهشتی، خشنودی

ندا دهنده، صدا کننده، حادثه

خورشید آریایی، بانوی درخشان

مانند آب، زلال، (در کردی) عشق

والا، بلندمرتبه

زن سفید و درخشان

زیبارو، آتشین، سرخ‌روی

والایی، بزرگواری، بلندی

حاکم، پادشاه، سلطان

همنشین، همدم، آتش

روشنایی بخش، تابنده، نورانی

تابناک، روشنی بخش، صبح روشن

گل ناشکفته، نوگل

شادباش، عشق و محبت

آسوده خاطر، مطمئن

آراسته، گوهرنشان، جواهرنشان

لبخند، درخشیدن

بانوی درخشان و زیباروی

جان و روح، دم و لحظه

تابان، نیکو، زیبا

زیبارو، پیروزکننده، دخترخورشید

بزرگی، عظمت، شرم و حیا

روشنک، نورانی

سفید، معطر و لطیف مانند سمن

زینت، آرایش، زیور، آیین

نقش برجسته با رشته های نقره و طلا روی پارچه

صبور و بردبار

گل زینتی

زيباروی سياه چشم

گل سرخ رنگ، صورت سرخ و زیبا

همچون دل، مثل قلب، (به مجاز) داراي احساس و عاطفه

حور، زن زیبای بهشتی

نور خورشید، روشنایی

صبرکننده، شکیبا

شاتل، روشن

مهربان، دلسوز

گردش، تفریح وسفر

سی و چهارمین سوره قرآن، (مجاز) انسان

منسوب به فخر، نازیدن، سرافرازی و غرور

آسايش، صلح، آشتی، مايه‌ی آرامش

منسوب به آریا، آریایی

مثل ماه، زیبا و درخشان

شراره آتش، روشنی