اسم پسر فارسی

📑 فیلتر کردن اسم ها

ترکیب دو اسم امیر و هوشنگ (فرمانروا و خردمند)

ترکیب دو اسم امیر و پارسا (فرمانروا و پرهیزکار)

ترکیب دو اسم محمد و سینا (ستوده و سوراخ کننده)

جای و مكان مقدس، درستی، راستی و پارسایی

دلیر، نیرومند، نام دو تن از پادشاهان هخامنشی

جوانمرد

روزگار، وقت، هنگام

معاون و شریک

دارنده اسب نیرومند، نام دو تن از پادشاهان صفوی

در کمال عدل و داد، بهترین هدیه خداوند

مازیار، نام پدر علی اهوازی که توفیق ملاقات با امام زمان (عج) را به دست آورد

به هراس اندازنده، ترسناک، از شخصیت‌های شاهنامه، نام پادشاه تورانی

رادمنش، با سخاوت، از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی

ترکیب دو اسم محمد و کسرا (ستوده و خسرو)

مخففِ پادشاه، بزرگ

نگه‌دارنده ماه، سرور ماه، کنایه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است

هومن، دارنده‌ی روح خوب و نیک اندیش، از شخصیت‌های شاهنامه

پیشرفت تدریجی، حرکت رو به بهتر شدن، تندرستی

فرزانه، خردمند، عاقل، حکیم

آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است

شجاع و جنگجو

شاپور، پسر شاه، شاهزاده

آن‌که میان دو نفر به عدالت حکم کند، (به مجاز) خداوند

نام پرنده‌ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن‌گو است، طوطی

از شخصیت‌های شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه کیانی

لایق، درخور، شایسته

بزرگی و منزلت، نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی

ترکیب دو اسم امیر و سالار (فرمانروا و رهبر)

آتش بزرگ، بالاترین سوگند

مقدس

لقب حضرت عیسی (ع)

راستی، حقیقی، واقعی

علم، معرفت، آگاهی، شعور، خرد، دانایی، اندیشه، فرهنگ

آران، سرزمین آریایی‌ها

آریایی، منسوب به قوم آریایی

آنچه بوده است، نام پسر كاكي از سران ديالمه، شجاع

جاوید، جاویدان، دارای روان جاوید

باهوش، عاقل، آگاه، زیرک، هوشمند، زرنگ، خردمند

تپه‌های به هم پیوسته‌ی دامنه کوه، نام یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی

نیکان، نام يكی از سرداران ديلمی، علت و سبب

ترکیب دو اسم محمد و پرهام (ستوده و ابراهیم)

نگهبان درستکاران، نگهدارنده‌ی خشم، نام چند تن از شاهان سلسه اشکانی

سرزمين فراز، زمين‌های بلند، تپه، نتیجه، امید

منسوب به رام، مأنوس، موافق، سازگار، شاد و خوشحال، نام روز بيست و يكم از هر ماه خورشیدی در ايران قديم

خاطره، ماندگار، اثر، نشان، به جا مانده از کسی

کوه بلند و بزرگ، نام رشته كوهی در شمال ايران، نام پهلوانی افسانه‌ای

نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران

داننده، آگاه، عالم، دانشمند، از نام‌های پروردگار

آفریده خداوند، داده شاه، بخشیده شاه

منسوب به نور، روشن و درخشان

ترکیب دو اسم محمد و ایلیا (ستوده و الیاس)

پادشاه جوان‌مرد، پادشاه بخشنده

پادشاه، حاکم، فرمانروا، (به مجاز) سرور و بزرگ، عزت

مهربان و خوشحال، (به مجاز) ويژگی آن كه دارای شادی و مهربانی است

صاحب اسب تندرو، نام سومین پادشاه سلسله کیانی

رنگ خوب، دارای رنگ نیکوتر

مانند پادشاهان، سروران و بزرگان

ترکیب دو اسم محمد و سالار (ستوده و رهبر)

خوب، پسندیده، زیبا، چابک، هوشیار، نيك نژاد، نام پسر گودرز سردار ایرانی

منسوب به امير، اميرانه، شاهانه

ترکیب دو اسم محمد و شایان (ستوده و سزاوار)

رمه‌يار، چوپان، گوسفندچران

فرا رسیدن، نشیب، سرازیری، پایین

ترکیب دو اسم محمد و عرشیا (ستوده و ملکوتی)

مبارک، فاتح، خجسته، کامیاب، خوشحال

ترکیب دو اسم امیر و کیان (فرمانروا و پادشاهان)

دارای عزت و قدرت و کیفیت، حامی و پشتیبان

(مجاز) آن که به خواست و آرزویش رسیده است، پیروز، موفق

باهوش، زرنگ، هوشیار، خردمند

نام برادر داريوش و پسر ويشتاسپ، افزایش یابنده، افزوده

دارنده، ثروتمند، از نام‌های پروردگار، داریوش سوم از پادشاهان ایران

آرشان، دلیر، دلاور، نام پسر اردشير دوم

منسوب به سام، آتش

پادشاه بزرگ و والامقام، پادشاه عادل، نام پادشاه سوم از سلسله کیان

تهمورث

سوار دلاور، چالاک و ماهر در اسب سواری

غیرتمند و غیور، جوانمرد

جاویدان، بی‌مرگ

بهترین نام، بالاترین نام

مولود با شکوه، زاده با شکوه و جلال

فرمانده سپاه، سپهسالار، فرمانروا، پادشاه

گروه مسافرانی که باهم سفر می‌کنند، [مجاز] چیزی که اجزای آن به دنبال هم می‌آید

ترکیب دو اسم محمد و نوید (ستوده و خبر خوش)

آن که مورد احترام است و نسبت به دیگران سمت بزرگی دارد

ترکیب دو اسم محمد و مهیار (ستوده و ماهیار)

ترکیب دو اسم محمد و سپهر (ستوده و آسمان)

شاد، خوشحال و مسرور

ترکیب دو اسم امیر و عرشیا (فرمانروا و ملکوتی)

دوست و رفيق ايل

نام کتاب مانی که دارای نفش و نگار بود

نام شهری که زیبارویان آن معروف بوده اند

نام کتاب مقدس زرتشتیان

بلیغ، واضح، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت

نام یکی از پیغمبران باستانی ایران

نام سردار دلیر ایرانی

ترکیب دو اسم علی و سینا (بلندقدر و سوراخ کننده)

نیک‌نژاد، دارای اصل و نسب، اصیل، شریف

آن که بسیار تلاش و کوشش می کند، ساعی، تلاشگر

روش، رسم، شيوه‌ی مناسب و مطلوب

ترکیب دو اسم کیان و مهر (پادشاهان و خورشید)

فرخنده، مبارك، سرسبز و با طراوت، شاد، خوشحال، خوب، خوش

پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است

محافظ یا نگهبان مهربانی و محبت، شخصِ مهربان

ترکیب دو اسم محمد و آریا (ستوده و نجیب)

ترکیب دو اسم محمد و آرمین (ستوده و دلیر)

بَرمند، باردار، بارور، صاحب نفع، مثمر، قوی، رشید، کامروا، کامیاب

دلاور، شجاع

بزرگ زاده، داده ماه

پادشاه چون شير

پسر عزیز، نام پادشاهان هند

فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن

ترکیب دو اسم محمد و پویا (ستوده و پوینده)

ترکیب دو اسم محمد و رهام (ستوده و پهلوان ایرانی)

شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور، جوان

بزرگان

كسي كه همدم و مونس ايل و طايفه است

شیر جوان، کنایه از جوان زورمند و دلیر است

ترکیب دو اسم امیر و ماهان (فرمانروا و زیبا)

استوار و پابرجا، از دلاوران ایرانی نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان

آرشام، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی

ترکیب دو اسم کیا و راد (پادشاه و جوانمرد)

دشت و صحرا، نام یکی از حكمای قديم يونان

نيك اندام، (به مجاز) تندرست و خوش قد و بالا

به پا خواستن

حاکم، سلطان، فرمانروا، شاهنشاه، پادشاه

ترکیب دو اسم محمد و یزدان (ستوده و خداوند)

مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی

مانند علی، علی وار

فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد

ترکیب دو اسم نوید و رضا (مژده و خشنود)

بهترین شادی، نیکوی شاد

بزرگ نام و دارنده ی نامِ شاهانه، (به مجاز) نيكنام

ترکیب دو اسم امیر و پاشا (فرمانروا و بزرگ)

دارنده ی اسب آماده، نام پدر داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي

ترکیب دو اسم امیر و شایان (پادشاه و شايسته)

خداوند، نگهبان جهان، پادشاه، (به مجاز) بزرگ و قدرتمند

آورنده آیین مزدکی در زمان پادشاهی قباد که به دستور انوشیروان او و پیروانش را کشتند

ياور و كمك كننده مادر

ترکیب دو اسم امیر و ارشیا (پادشاه و تخت و اورنگ پادشاهان)

ترکیب دو اسم محمد و آرین (ستوده و آریایی)

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، شکوهمند، شجاع و دلیر

تداعی‌گر بزرگی، کسی که زیبایی او یاد آور ماه است، دارای چهره‌ای زیبا چون ماه

ترکیب دو اسم محمد و آرتین (ستوده و پاک)

آرزومند، متوقع، منتظر

نگهبان آرامش، آرامش دهنده

ترکیب دو اسم محمد و پوریا (ستوده و بسیار دارنده)

ترکیب دو اسم محمد و نیکان (ستوده و نیکو)

پاك نژاد، زاده نیکی ها، پاک سرشت

با وفا، آن كه يا آنچه به تعهد، دوستی و عشق پای بند باشد

ملاقات، ديدن يكديگر، ديدن، مشاهده، (به مجاز) چهره

آموزگار، معلم، شاگرد، آموزنده، پیشوای دینی در دین زرتشتی

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی