اسم فارسی

👦 اسم پسر فارسی 👧 اسم دختر فارسی 📑 فیلتر کردن اسم ها

داد دهنده، عادل، یکی از صفات باری تعالی

خروشنده، فریاد کنان، نالان

پهلوان

پهلوان، شجاع

کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی

نام مردی از اهالی سارد در زمان کوروش پادشاه هخامنشی

نام پادشاه کوشان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان کیکاووس

والی ایرانی که در جنگ داریوش با اسکندر فرماندهی یکی از جناح های سپاه را داشت

آن‌كه توانا در خلق آثار هنري است

خوشبخت و سعادتمند

تيز و پيوسته نگريستن

روح پرور، جان بخش

بامهر، عطوف، دوستی ورزنده، دوست

جلو سر، پیش سر، میان سر، تارک، بالای پیشانی، سرچکاد، سرکوه، بالای کوه، قله

جوينده شكوه و رفعت

چیره، غالب

تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو

چالاک و چابک، نام پدر مرزبان نخستین پادشاه جستانیان

دارای اندیشه ی بلند، اندیشمند

مهر، محبت و دوستی زندگی

شجاع و دلير

بسيار، زياد، بزرگ، جسيم، تنومند

خورشید درخشان

ترکیب دو اسم تابان و مهر (روشن و خورشید)

آفتاب فرزانگي و عاقلي

خوش اخلاق، مهربان، خوش خوي

کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بیست و نهم از هر ماه خورشیدی در ایران قدیم

عمل سرودن

سعي، تلاش، تقلا

از رودهای معروف در شمال ایران قدیم

روان شدن آب بر روی زمین، رفتن در زمین جهت عبادت

گلِ پاينده و جاويد، (مجاز) هميشه دوست داشتنی (شخص)، محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان، (مجاز) خوشقدم

محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان

دارای روان بزرگ، دارای روح بزرگ

مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا

بلند اقبال، آن كه جهان بر وفق مرادش باشد

چست و چالاک، زرنگ، ماهر، زبردست

خوش آسودن، از نامهای زمان ساسانیان

خوش آواز، خوش نغمه

نام یکی از پادشاهان اشکانی

نام نگهبانِ شهر غزه از طرف داریوش سوم پادشاه ایران

خطه، مرز، کنار، نام منطقه ای در غرب سرزمین مادها

منسوب به بزرگی و مِهتری، (به مجاز) مِهتر و بزرگتر

پوینده‌ی مهر، جوینده‌ی مهربانی

افریده خداوند

داراي منبع فراوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد

دارای خرد، عاقل، دانا، هوشیار

آن مرد باشد که زر و سیم پادشاه به وی سپارد چون خازن و قابض

رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم

بهترین آئین

شايسته، لايق

دارای شأن و شکوه از حیث مهربانی و محبت

داراي مهر و محبت ايزدی

پيروزمند، موفق، كامروا

ترکیب دو اسم فیروز و مهر (پیروز و مهربانی)

پر، لبريز

خوش نیت، دارای قصد خوب

راه شناس، راه نما

دارنده‌ي زر و طلا

دانا و با تجربه، كار آزموده

سوار

نیرومندان، پهلوان‌ها، قدرتمند

تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه

پژوهنده، جویان

دلير، پهلوان

یار، رفیق، دوستدار

فرمان ها، اوامر

جنگجو، دلیر

راه نما، بلد راه

ترکیب دو اسم راد و برزین (جوانمرد و آتش)

جوینده و طالب جهان، (مجاز) پادشاه بزرگ و کشور گشا

روان شاد

روشني دين

منسوب به مهر، دارای مهر و محبت

سپهر، آسمان، فلك

خداداد

سنگ سپيد

ترکیب دو اسم خرم و شاد (فرخنده و خوشحال)

ایزدِ زمانِ بی پایان

ترکیب دو اسم مهر و آرتا (خورشید و مقدس)

دارای خوی و عادت ملازم با محبت و مهربانی، (به مجاز) مهربان و با محبت

دارنده‌ی مهربانی و محبت، (به مجاز) مهربان

خداداد، عدل الهی

خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی

صورت دیگری از کلمه ی شاپور است

صورت ديگر نام داريوش به معنی دارنده‌ی نيكی

دلیری و یارایی، جرئت

آبتین، صاحب گفتار و کردار نیک

منسوب به ايزد، ايزدي

ترکیب دو اسم محمد و اردلان (ستوده و پارسایی)

خواهنده‌ی مهربانی و محبت، آرزومند محبت

کوشا و ساعی برای مهربانی کردن و مهرورزی

آن که دارای آیین مهرورزی و مهربانی می‌باشد، (به مجاز) مهربان و با محبت

ترکیب دو اسم مهر و پویان (خورشید و جوینده)

دارای مهر، بامحبت، دوست

خورشید

عطا و بخشش ایزد، بخشش و عطای خدا

عناصر اربعه (خاك، آب، هوا و آتش)، جمع گوهر

پیماینده، رونده، اندازه گیرنده

دارنده خوبی و نیکی، (مجاز) خوب و نیک

بهرنگ، رنگ بهتر

ترکیب دو اسم محمد و کامران (ستوده و نیک‌بخت)

ترکیب دو اسم امیر و فراز (فرمانروا و اوج)

دوستدار و طرفدار مهر و مهربانی و محبت

امیر شاد و خوشحال، پادشاه و حاکم شادمان

شبيه به نياكان، مانند اجداد، همانند نياكان

از نژاد نیاکان، از نسل اجداد

آراسته به خوبي و نيكي

پاکیزه رای، صاحب رأی پاک، دانا

فر و شكوه خردمندي و عاقلي

فرزند نيك

فرمانده‌ی يك ستون كوچك تير انداز

فرّ و شأن و شكوت و شكوه و عظمت

فریاد بلند

منسوب به آتش، جمع آذر (آتش) (به مجاز) دارنده ی عواطف تند

پابنده و نگهبان آتش

نگهبان آتش

آذرمن، دارای فکر روشن

جوینده، جست و جو کننده

آن که به آرزو و خواستش رسیده است، موفق

آنچه جان را بیفزاید آنکه یا آنچه باعث شادی شود

ترکیب دو اسم ماه و شاد (زیبا و خوشحال)

دارای نور، منور، روشن، پرنور

داراي تندرستي و سلامتي

آراسته به خوبی و نيكی

شبيه به نيك

دارای بوی گل، از پسران ویسه که از پهلوانان تورانی است

دارای دلِ صالح و نیک

منسوب به شاه و شاهی

پسر آریایی

یار ماندگار

مرد پاک

محافظ

آریایی بزرگ

آریایی نیک خو

آرشا، مقدس

مانند آب پاک و زلال

ترکیب دو اسم آریا و مهر (آزاده و محبت)

پارسا و پرهیزگار

ماه جوانمرد

از نسل آریایی

پهلوان مانند سام

خسرو

دارای شکوه و شوکت

ترکیب دو اسم محمد و کسری (ستوده و خسرو)

مانند شاه

پسر خورشید و نیکو

مانند پهلوان

پادشاه آتش

لقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان

ترکیب دو اسم محمد و ماکان (ستوده و شجاع)