اسم دختر فارسی

📑 فیلتر کردن اسم ها

دارای ویژگی و صفت ماه، (به مجاز) زیبارو

روستا، دِه

خواهش، احتیاج، اظهار محبت، (به مجاز) محبوب، معشوق

مانند آریایی، نجیب‌زاده آریایی، رنگین کمان

مورد توجه و پسند مانند گل، (به مجاز) زيباروی مورد پسند

سیمین عارض، سپید گونه

به لطف و نرمی آفریده شده، (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار کند، پدید آورنده نعمت و خوشی

نظير، مانند، همسر، همدم، رفيق

معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز

منسوب به شادی، جشن، خوشحالی، سرور

معدنی، استخراج شده از معدن، (به مجاز) داراي ارزش و قيمت

ترکیب دو اسم مهر و افروز (روشن کننده و مهربانی)

رشد دادن کسی یا چیزی، تربیت کردن، پرورش دادن

روسری، چارقد، مانند سرو

گلِ ماه، (به مجاز) زيبارو

دختری که صاحب چهره‌ای مانند پروین است، (به‌مجاز) زیبارو

محافظ، نگه‌دارنده

منسوب به آترین، آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو

گل خندان، گل شکفته

نور دهنده به جهان، تابنده بر عالم

رخسانا، مانند رخ، (به مجاز) زيبارو

تابان، درخشان، پرتو افشان

دختری که مانند نقره سفید و درخشان است، (به مجاز) زیبارو

فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان

بزرگ، یاقوت کبود، (به مجاز) زیبارو

زرین، از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته

مانند آب، (مجاز) زیبا و با طراوت

مانند خورشید، (به مجاز) زيبارو

مانند آب، پاک و روشن همانند آب

دختر آذر، دختر آتشین، (به‌مجاز) دختر سرخ‌گون و زیبارو

منسوب به حور، زن زیبای بهشتی، (به‌مجاز) زیبارو و پری‌گونه

گران‌ناز، دارای ناز و زيبايی فراوان، (به مجاز) جذاب

منسوب به سرو، نام نوعی از خطوط اسلامی

منسوب به قدس، (به‌مجاز) فرشته، روحانی، مقدس و پاک

گل سرخ، گل محمدی، شادی و خرمی، (به مجاز) سرخ رنگ

روزگار، دوره، عهد، مدت زندگی، عمر

نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، (به مجاز) دارای زیبایی همیشگی

نور و روشنی دهنده‌، روشن و تابان، درخشان، (به مجاز) آراینده

منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، (به مجاز) زیبارو

راه آبی يا جويباری كه از سبزه زار می‌گذرد، (به مجاز) سرسبز و خرم

منسوب به صوفی، نوایی در موسیقی

ترکیب دو اسم ماه و جهان (زیبا و دنیا)

گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم‌کره‌ی شمالی

هراس، بیم، فرصت و زمان پرداختن به كاری، فراغت و آسایش، توجه و التفات

بانوی هدایت شده

نیایش، ستودن، پرستیدن، خدمت، عبادت

درخشان، نورانی، باهوش، سفید

ترکیب دو اسم مهر و نگار (محبت و زینت)

کیش، مذهب، آیین

كسي كه در جايي اقامت طولانی داشته باشد،

منسوب به زلف، (مجاز) زيبايی زلف معشوق

منسوب به آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو

دخترِ شاهزاده، (مجاز) دخترِ بلند مرتبه و عالی مقام

پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین

ترکیب دو اسم ماه و طلعت (زیبا و چهره)

همچون ماه، ماه وش، (مجاز) زیبارو

تفأل، فال نیک، دعای خیر

ملکه، (مجاز) زیبا، با طراوت و خرم، محل روئیدن راش

سرزمين ماد، نام زن آخرين پادشاه ماد

زیبا چون گل و پری، گل رويی چون فرشته

شادی و طرب، عيش و خوشی، سرود و نغمه، امن و آسودگی

منسوب به عرفان

ماه تنها، ماه بی‌همتا، (مجاز) زیبارو

ماهی که چون گل یاس است، یاسی که چون ماه است، (به مجاز) زیباروی و با طراوت

سخت‌ترين ماده‌ی طبيعی است و كاربردهای تزيينی و صنعتی دارد، (مجاز) شمشير

(چشم) خمار و پرکرشمه، گل نرگس نیم شکفته، چشم خواب آلوده

شاهزاده، از نسل شاه

سلین

شنا و آب ورزی، شناوری، سعی و كوشش، جِد و جَهد

هانی، مسرور و شاد

دارنده هرچیز ارزشمند

که رویی چون پری دارد، پریچهره، زیبا روی، خوبروی

مايه‌ی شادی و خوشی دل، محبوب و خوشايند، شاد و خرم، معشوق

تکه یا قطعه‌ای از بلور، نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی

کسی که پسندیده و مورد قبول ماه باشد، (مجاز) زیباروی چون ماه

دانه‌ی انار، (مجاز) اشك خونين

مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان، اصیل، خانواده‌دار

ماهرو، زیبارو، ماه چهر

نام گیاهی (بالنگ)، مركّب از طرح‌های اسليمی و گل و بوته‌ای در میان قالی و قالیچه

رشته‌ای كه از تارهای پيله برای دوختن و بافتن سازند، حرير، نوعی ساز زهی

زیبارو و گران‌بها

آغاز فصل بهار، گل و شکوفه ی تازه روییده

ماه خانم، ماه بانو

خوب، نیکو، مانند نیک

مهدیس، مانند ماه

افشاننده، پريشان، پراكنده، آشفته

بهشت، (مجاز) زیبارو

تابنده، زیبا

نوعی سنگ آهکی و سخت، (مجاز) سفيد چهره و زيبا

آرتین

آصف، با تدبیر و خردمند

شاه‌دانه

پرورش یافته مردم گیل (گیلان)

زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ

سبزه زار، مرغزار، زمین سبز و خرم

بذر گل، آنکه ویژگی گل شدن دارد، (مجاز) زیبا و لطیف

فیروزه، سنگ معدنی گران‌بها

ناله، نغمه، وسایل زندگی، روزی، یکی از مقام های اصل موسیقی

افتخار ایل، نازنین ایل

ماه دخت، دختر ماه

عزیز، سوگلی، مروارید درون صدف، بسیار گرامی

منسوب به نجم، (مجاز) زیبا و درخشان مثل ستاره

منسوب به ثمین، گران‌بها

به رنگ گل سرخ، (مجاز) زيبا و شاداب، عروس

آفتاب، درخشان، درخشنده، (به مجاز) زیبارو، نام پسر افراسیاب

ترکیب دو اسم ماه و تابان (زیبا و روشن)

(به‌مجاز) خوش قامت و زیبا، كلمه تحسين به معنی آفرين، مرحبا، نام نوعی درخت

ترکیب دو اسم گوهر و شاد (سنگ‌های قیمتی و خوشحال)

باشعور، خردمند، عاقل، فهیم، لبیب، هوشیار

سرور بانوان، بزرگ زنان

به رنگ نیلی، منسوب به نیلی

سرزمين گيل‌ها

ترکیب دو اسم یگانه و زهرا (بي‌همتا و درخشنده‌روی)

نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی

گل انار

در بلورین، رویه شفاف

زیبا و لطیف و خوشایند

بزرگ زاده، شاهزاده، زاده ماه، زیبا

زن پاک از القاب حضرت فاطمه میباشد

خوشبخت و كامياب.

پرن، پارچه ابریشمی بدون نقش ونگار، حریر ساده

جام شراب

زیباروی و لطیف و خرم .

روشن، درخشان، ریشه تاباندن

نام نوعی گیاه که عطر گل های آن در شب بیشتر است.

دارای درخشیدن و تلألؤ، روشن و تابان

مانند مینا، نام گلی است

دور و بعید

آن كه نياكان و اجدادش از بزرگان و سروران است

ماه سیما، ماه چهر

بانوی همدم، دختری که مونس انسان است

(به مجاز) زيبا و قشنگ، دوست داشتنی، دختر زيباروی

میوه ای خوراکی با دانه های قرمز یا سفید فراوان و مزه ترش یا شیرین

ایجاد کننده ی هیجان، هیجان انگیز

ارزشمند، گران‌بها

سخن آهسته، صحبت كردن با صدای آرام

چهره ای مانند ماه

منسوب به عطر، خوشبو، دلانگیز

ماهرو، ماهچهر

تاج ماه، آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد.

ناله کرده زاری کرده

نام گياهی است

كنايه از زيبارو

تندرستی، صحت

زیبا رو

زيبا و لطیف

در كردی باريدن باران

روز، آفتاب

روشن و تابان، درخشنده

زینت دهنده گل، از شخصیتهای شاهنامه

عالی قدر و ارزشمند،شاهدخت

شادی بخش، مفرح