اسم پسر فارسی

📑 فیلتر کردن اسم ها

آن مرد باشد که زر و سیم پادشاه به وی سپارد چون خازن و قابض

رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم

بهترین آئین

شايسته، لايق

دارای شأن و شکوه از حیث مهربانی و محبت

داراي مهر و محبت ايزدی

پيروزمند، موفق، كامروا

ترکیب دو اسم فیروز و مهر (پیروز و مهربانی)

پر، لبريز

خوش نیت، دارای قصد خوب

راه شناس، راه نما

دارنده‌ي زر و طلا

دانا و با تجربه، كار آزموده

سوار

نیرومندان، پهلوان‌ها، قدرتمند

تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه

پژوهنده، جویان

دلير، پهلوان

یار، رفیق، دوستدار

فرمان ها، اوامر

جنگجو، دلیر

راه نما، بلد راه

ترکیب دو اسم راد و برزین (جوانمرد و آتش)

جوینده و طالب جهان، (مجاز) پادشاه بزرگ و کشور گشا

روان شاد

روشني دين

منسوب به مهر، دارای مهر و محبت

سپهر، آسمان، فلك

خداداد

سنگ سپيد

ترکیب دو اسم خرم و شاد (فرخنده و خوشحال)

ایزدِ زمانِ بی پایان

ترکیب دو اسم مهر و آرتا (خورشید و مقدس)

دارای خوی و عادت ملازم با محبت و مهربانی، (به مجاز) مهربان و با محبت

دارنده‌ی مهربانی و محبت، (به مجاز) مهربان

خداداد، عدل الهی

خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی

صورت دیگری از کلمه ی شاپور است

صورت ديگر نام داريوش به معنی دارنده‌ی نيكی

دلیری و یارایی، جرئت

آبتین، صاحب گفتار و کردار نیک

منسوب به ايزد، ايزدي

ترکیب دو اسم محمد و اردلان (ستوده و پارسایی)

خواهنده‌ی مهربانی و محبت، آرزومند محبت

کوشا و ساعی برای مهربانی کردن و مهرورزی

آن که دارای آیین مهرورزی و مهربانی می‌باشد، (به مجاز) مهربان و با محبت

ترکیب دو اسم مهر و پویان (خورشید و جوینده)

دارای مهر، بامحبت، دوست

خورشید

عطا و بخشش ایزد، بخشش و عطای خدا

عناصر اربعه (خاك، آب، هوا و آتش)، جمع گوهر

پیماینده، رونده، اندازه گیرنده

دارنده خوبی و نیکی، (مجاز) خوب و نیک

بهرنگ، رنگ بهتر

ترکیب دو اسم محمد و کامران (ستوده و نیک‌بخت)

ترکیب دو اسم امیر و فراز (فرمانروا و اوج)

دوستدار و طرفدار مهر و مهربانی و محبت

امیر شاد و خوشحال، پادشاه و حاکم شادمان

شبيه به نياكان، مانند اجداد، همانند نياكان

از نژاد نیاکان، از نسل اجداد

آراسته به خوبي و نيكي

پاکیزه رای، صاحب رأی پاک، دانا

فر و شكوه خردمندي و عاقلي

فرزند نيك

فرمانده‌ی يك ستون كوچك تير انداز

فرّ و شأن و شكوت و شكوه و عظمت

فریاد بلند

منسوب به آتش، جمع آذر (آتش) (به مجاز) دارنده ی عواطف تند

پابنده و نگهبان آتش

نگهبان آتش

آذرمن، دارای فکر روشن

جوینده، جست و جو کننده

آن که به آرزو و خواستش رسیده است، موفق

آنچه جان را بیفزاید آنکه یا آنچه باعث شادی شود

ترکیب دو اسم ماه و شاد (زیبا و خوشحال)

دارای نور، منور، روشن، پرنور

داراي تندرستي و سلامتي

آراسته به خوبی و نيكی

شبيه به نيك

دارای بوی گل، از پسران ویسه که از پهلوانان تورانی است

دارای دلِ صالح و نیک

کامروا، خوشبخت، کامیاب

كامياب و كامروا

داراي فكر و انديشه روشن

ترکیب دو اسم امیر و فرشید (فرمانروا و شکوه درخشان)

خورشید روز، درخشان

پاک قلب، صاحب قلب سلیم، مخلص، بی‌کینه

آن كه يا آنچه بهره مي‌برد، برخوردار، كامياب

شکوهمند و دارای عظمت و جلال

نیکو، خوبی

منسوب به هرمز

نيك سرشت

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران سپاه وی

دارای منش راد، سخی، کریم، سخاپیشه

آن که خداوند یار و یاور اوست

گشايش بخش، گره گشاي

نام يكي از سرداران كوروش

آراسب، نام يكي از سرداران كوروش

فرزندان آرام

دارنده‌ي اسب تندرو

بهره‌مند، کامیاب

بهروز، سعادتمند

نيكو و تندرست

پادشاهِ بزرگ و پرهيزكار و پاكدامن، نام يكی از امرای درگاه كاركيا

آن که موجب آرایش و رونق مملکت است

نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش

دين خوب، آئين نيك

شأن و شکوه نیک

دانا، استاد، ماهر، آگاه به امری

متقی و پرهیزگار و صالح و نیکوکار

محبت و دوستی کهن

نام فرمانده گردونه های کوروش پادشاه هخامنشی

بهرمان، نوعی از یاقوت سرخ

عادل، دادگستر، اصیل

ترکیب دو اسم امیر و بهامین (فرمانروا و فصل بهار)

ترکیب دو اسم امیر و مهرداد (فرمانروا و داده‌ی مهر)

ترکیب دو اسم امیر و نیما (فرمانروا و نامور)

ترکیب دو اسم محمد و افشار (ستوده و معاون)

زيبا و خوب‌رو

تابنده و پر حرارت

خورشيد شاد، آفتاب شادمان

داراي شأن و شكوه و شوكت فراوان

مرد نوراني

آرزوي پاك و مقدس

پاك و مقدس

پدرام، آراسته، نیکو

پشوتن، فداکار

خبر، پیام، مژده

ترکیب دو اسم امیر و هوشیار (فرمانروا و باهوش)

ترکیب دو اسم علی و کیا (شریف و حاکم)

ترکیب دو اسم محمد و بهنود (ستوده و پسر عزیز)

انديشه روشن، فكر روشن

زاده خورشید

درخشان

هوشمند، باهوش

دین بهتر، کیش و آیین برتر

ديندار بهين

راستگویی، نام سپهسالار همای چهرآزاد و مادر بهمن

راهوار

ترکیب دو اسم مهر و آزما (خورشید و آزماینده)

مهربان، مهرورز

موجب آرام و قرار سپاه

تگاور، دونده، تیزتک، اسب تندرو

تهمورث

کمال، درستی، ماه سوم از سال خورشیدی، ماه آخر بهار، [قدیمی] روز ششم از هر ماه خورشیدی

ترکیب دو اسم مهدی پارسا (هدایت شده و پاکدامن)

ترکیب دو اسم امیر و فرامرز (فرمانروا و آمرزنده دشمن)

ترکیب دو اسم امیر و فرزین (فرمانروا و فروزان)

بلندمرتبه، ارجمند

منسوب به ورد، گل سرخ

رزمنده، ياري كننده در جنگ

آزاد، رها