اسم فارسی

👦 اسم پسر فارسی 👧 اسم دختر فارسی 📑 فیلتر کردن اسم ها

تجربه، امتحان

(به مجاز) خجسته، مبارك، با شكوه، جذاب، دلپذير

افتاده، متواضع

دختر شاد

درخشان، روشن

ترکیب دو اسم جهان و آفرین (دنیا و ستایش)

منسوب به راد، جوان‌مرد، آزاده، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا

نام رودی در استان آذربایجان غربی

نام نوعی درختچه همیشه سبز، (به مجاز) شخص خوش قد و قامت

مربوط به انس، انسان

ترکیب دو اسم ماه و نسا (زیبا و زنان)

جوان بخت، پیروز بخت

ترکیب دو اسم امیر و پویا (فرمانروا و پوینده)

سفید مو، نام پهلوان افسانه ای ايران، از شخصیت‌های شاهنامه

همانند ناز و کرشمه، (به مجاز) زيبا

مشهور، نام وزیر اخشویروش و نام وزیر فرعون

مخلوق، بشر، انسان، آدمی

دوست و یاور ماه، از شخصیت‌های شاهنامه

صورت دیگر اسم رامتین، سازنده و نوازنده

خوشگل و نیک منظر

محرم اسرار، همدم، ويژگی هر يك از دو يا چند نفری كه راز خود را به يكديگر می‌گويند

جوان‌مرد خوب و نيك، مرد نیک‌نام

درخشان، روشن و تابان، درخشنده

سرشت، طبيعت، ضمير، دل، بنياد، آئين، مقام، جايگاه

مشهور، نامدار، (به مجاز) دختری که به لحاظ زیبایی مشهور و نامی است

دختر زیبا

گلرخ، دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره

گوشه ای در دستگاه های ماهور، نوا و راست پنجگاه، رب النوع مورد پرستش مردم کشور آشور

درخشان، تابان

آريايی نيكو رفتار، آريايی خوب و زيبا

افتخار پدر، موجب آسايش و شادكامی پدر، عزيزِ پدر، دختر نازنین بابا

بسیار مهربان، نام وزیر خردمند انوشیروان پادشاه ساسانی

مانند هل، (به مجاز) خوش‌بو و معطر

منسوب به شير، (به مجاز) دلير و شجاع، از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از پسران گشتاسپ پادشاه کیانی

درخشان، لقب شهر بلخ

تیز خاطر، سبک روح، از شخصیت‌های شاهنامه

خوب، نيكو، آدم خوب، شخص صالح، شايسته، خوشی، سعادت

منسوب به فرید، يگانه، يكتا، بی‌نظير، بی‌مانند

شكوه و روشنايی، شكوه خورشيد، شكوه درخشان

همانند پادشاه، (به مجاز) از بزرگان و پادشاهان

منسوب به آدین، دارای زیور، زینت و آرایش، (به مجاز) زیبا

میل شدید به خوردن انواع خوردنی

دختر نیک و خوب

همنشین و مونس شاه، نظیر و همتای شاه، (به مجاز) بلند مرتبه

صبور و شكيبا

منسوب به احسان، بخشش، خوبی، نیکی

انديشه‌ی پاك و مقدس

ترکیب دو اسم محمد و بنیامین (ستوده و برادر حضرت یوسف)

ترکیب دو اسم محمد و امید ( ستوده و آرزو )

آسودن، آسایش دهنده، وقار، ثبات، آراینده

منسوب به یاسین

پرنیان، پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار

به یاد ایل، نام منظومه معروف هومر

دوستی و پیوند دوباره بعد از رنجش و آزردگی، سازش و صلح، آرامش

ماه روز، ماهی كه در روز نمايان است، (به مجاز) زيبارو

زیبایی‌ها و قشنگی‌ها، (به مجاز) دختری که زیباست و ناز دارد

گلشاد، گل شاد و خندان، (به مجاز) زيبا و با طراوت، بهترین و زیباترین گل، شاه گل‌ها

مایه ی افتخار نژاد آریایی، مظهر زیبایی و جمال نژاد آریایی

از شخصیت‌های شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی

درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل

آن كه از مرز كشور پاسداری مي‌كند، (به مجاز) مبارز و پهلوان، نگهبان

از شخصیت‌های شاهنامه، نام دختر پادشاه هند و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی

نیوشا، شنوا، شنونده، شيرين، زندگی، (به مجاز) یادگیرنده و آموزنده

نیرومند، قدرتمند، توانا، دلیر

منسوب به نور، روشن، درخشان، (به مجاز) زیباروی

دارای نیروی راستی

ترکیب دو اسم محمد و آروین (ستوده و تجربه)

(به مجاز) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی

مقدس

منسوب به سال، سالانه

منسوب به نارین، آتش، (به مجاز) زیبارو و سرخ رنگ مثل دانه انار

فرياد، صدا و بانگ بلند، غرّان (رود و سيل)، نام رودخانه‌ای

دارای روح و روان، یاری دهنده جان

منسوب به مهر، بانوی مهربان، دختری که مانند خورشید درخشان است

صفت نيك، فضيلت، خصلت پسندیده، خوي خوش

مانند رخ، (به مجاز) زيبارو

منسوب به ماهك، خوب‌روی دوست داشتنی و زیباروی محبوب

صورت ديگر اسم نيلی، رنگ آبی سیر، لاجوردی

(به مجاز) زيبا، سرسبز و با طراوت، زندگی تازه

مروارید نیک و خوب، (به مجاز) گران‌بها و ارزشمند

کوشا، تلاش‌گر

رنگارنگ، روشن و آشکار

نام نوعی گل، نسترن

زیبا و درخشان ماننده ماه

منسوب به پارمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی

زيباروي داراي ناز و كرشمه

ترکیب دو اسم فروغ و اعظم ( روشنایی و بزرگتر )

شاداب و با طراوت، از شخصیتهای شاهنامه

ترکیب دو اسم نازنین و نرگس (با ارزش و گلی خوشبو)

فرزند نیکان، کسی که اجداد و نیاکانش از خوبان بوده اند

ماهرو، زیبارو، ماهرخ

سرزمین باشکوه

مانند ماه، دختر زیبا رو

نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی، دانا و خردمند

روان بخش، شادی آور

شاد رویِ نرم خو و آرام

نام رودی در مرز شمالی ایران

آبگينه، شيشه، (به مجاز) زيبا

منسوب به ژیان، دارای زندگی و حیات

منسوب به رَزان، سنجیده شده، با وقار و آراسته

گل ریزان، گل پاشان

منسوب به کتان، (به مجاز) زیبا و باطراوت

حوری زیبا چشم

ترکیب دو اسم محمد و راستین (ستوده و راستی)

پرستشگاه های مهرپرستان

آسایش، راحتی، صلح، امنيت، وقار و طمأنينه

(به مجاز) زیبا، سرسبز و با طراوت

ترکیب دو اسم ماه و نگار (زیبا و معشوق)

رهبر، راهنما

باغ انگور، سنجیده و با وقار

ترکیب دو اسم امیر و کیا (پادشاه و سرور)

ترکیب دو اسم محمد و مهران (ستوده و دارنده مهر)

جسمی شفاف و منعکس کننده صورت اشیا

بینا و آگاه

فاضل، دانشمند، حکیم

خجسته، شکوهمند، مبارک

جوانمرد، آزاده، دانا، حکیم

گیاهی است معطر از تیره ی چتریان

نو، جوان، شاخه تازه درخت

پایتخت و بزرگترین شهر کشور استونی

صاحب زمین وملک، کشاورز

به رنگ مهتاب، تابان، زیبارو

بازگشت کننده به سوی خدا، توبه کننده

فردوس، بهشت

ارشک، مرد بزرگ، نام موسس سلسله اشکانی

آرزومند، دارای اراده و قصد، توانا

نخل هندی، فوفل، شاهزاده

کشوری در آسیای صغیر، (مجازا) بانوی دارا و عشرت طلب

سزاوار، درخور شاه، گرانبها

ایرانی جاوید، آریایی

ترکیب دو اسم امیر و آریا (فرمانروا و نجیب)

زاده شده در تير ماه

آريايی جاويدان

دختر نسرین وش، نام گل، زیباروی

مجسمه، تصوير، به مجاز زيباروي

گرمای نیمروز، خوب و نیکو

ماه جاويدان و هميشگی، (به مجاز) زيباروی، هميشه زيبا

گل طلایی، (به مجاز) زیبا و لطیف

نظر، دید، تماشا

گل‌ها، جمع گل، (به مجاز) زیبا و لطیف

دختر زیبا و شوخ

زینت دهنده ی جهان، آراینده جهان، زیبا

اساس، بنیاد، پایه

گونه‌ای دیگر از واژه ایران

دارنده‌ی مقام و مرتبه‌ی مهم، عزيز، گرامی، محترم، اصيل

دختر دارای نور و محبت

گل آورنده، زیبا

آزاده، آزادگی

چادر و جامه درشت بافت، نوعی گوزن

مرد پارسی، اهل ایران

شاه، امير و سلطان

جوانمرد لشكر، شجاع و دلير