آزاد

درباره اسم آزاد

اسم آزاد به معنای ( رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده ) است. این نام پسرانه با ریشه‌ی فارسی بوده و تاکنون 54,240 بار در ایران ثبت شده است. از نظر آوایی، خوش‌طنین و دلنشین بوده و در میان نام‌های فارسی جایگاه ویژه‌ای دارد. رنگی که معمولاً به این نام نسبت داده می‌شود سبز است که می‌تواند احساسات و معانی خاصی را تداعی کند.

تلفظ این نام در فارسی آزاد و در انگلیسی /āzād/ است و در زبان انگلیسی به صورت azad نوشته می‌شود. تلفظ این نام آسان بوده و از نظر عددی نیز، این نام در علم ابجد دارای ارزش خاصی است که عدد ابجدی آن 13، ابجد وسیط 13 و ابجد صغیر 13 می‌باشد.

معنی اسم آزاد در فرهنگ لغت

معنی اسم آزاد در فرهنگ فارسی عمید : ۱.
رها، یله، رسته از بند.
۲.
بی دلبستگی به دنیا و تعلقات آن؛ وارسته.
۳.
بی قیدوبند.
۴.
کسی که آزادی اختیار دارد.
۵.
آن که وابسته به ارگان دولتی نباشد (در ترکیب : بخش خصوصی / آزاد).
۶.
[مقابلِ ممنوع] بدون مانع و بازدارنده.
۷.
عزب، مجرد.
۸.
(فلسفه) دارای اختیار.
۹.
[قدیمی] آن که برده و بنده نباشد.
معنی اسم آزاد در لغت نامه دهخدا : نام درختی جنگلی، تنومند و بلند از خانوادۀ نارونان که چوب آن برای ساختن شانه، پوشش پل و سقف بنا به کار می رود.
معنی اسم آزاد در فرهنگ فارسی معین : ۱.
رها، وارسته.
۲.
بی قیدوبند.
۳.
نوعی ماهی استخوانی با گوشت قرمز و چرب که تا حدود یک متر رشد می کند.
۴.
درختی از خانوادۀ نارونان.
۵.
آن که بندهٔ کسی نباشد؛ در برابر بنده و عبد.
۶.
مختار، با اختیار.
۷.
نجیب، اصیل.
۸.
سالم و بی گزند.
۹.
شاد، فارغ بال.
۱۰.
سرافراز.
معنی اسم آزاد در فرهنگ فارسی : ۱.
کسی که بنده و بردهٔ دیگران نباشد؛ حُر، در برابر عبد.
۲.
رها و وارسته.
۳.
بی قید و رها از بند.
۴.
شاد، بی غم.
۵.
سرافراز.
۶.
سالم و بی گزند.
۷.
مختار، مخیر.
۸.
نجیب و اصیل.
۹.
نوعی ماهی دریای خزر (ماهی آزاد).
۱۰.
درخت جنگلی تنومند (آزاد درخت).

افراد مشهور هم‌نام